گناه شناس باشیم،گناهکار نه! (قسمت سوم)
در قرآن کریم هجده گروه بخاطر گناهان مختلف، مورد لعن قرارگرفته اند.لعن به معنی طرد و دور ساختن از رحمت که همراه با خشم و غضب است.
در قرآن کریم هجده گروه بخاطر گناهان مختلف، مورد لعن قرارگرفته اند.لعن به معنی طرد و دور ساختن از رحمت که همراه با خشم و غضب است.
واژه های گناه در قران
در زبان قرآن و پیامبر و ائمه اطهار علیهم السلام با واژه های مختلف از گناه یاد شده است.
یکی از راههای آشنایی و شناخت گناه،آشنایی از طریق لغت است.
به نام خدا
خداوند متعال را شاکریم که عمری عنایت فرمود تا ماه مبارک رمضان دیگری را درک کنیم.
پیامبر گرامی اسلام در جمعه آخر ماه شعبان خطبه ای را قرائت فرمودند، در فرازهای آخر این خطبه وقتی امیرالمونین علی بن ابیطالب علیه السلام سوال فرمودند که یا رسول الله،افضل اعمال در این ماه چیست؟پیامبر اسلام فرمودند:اَلوَرَعُ عَن مَحارِمِ الله.بهترین عمل در این ماه،پرهیز از گناه است.
نام: محمد صنایعی
متولد:1365
مدرک تحصیلی : لیسانس علوم قرآنی و طلبه سطح سه حوزه علمیه
سوابق: مشغول به امور تبلیغی ( منبر و سخنرانی ) - مدرس ادبیات عرب
بسم الله الرحمن الرحیم
بسم الله الرحمن الرحیم
ششم از عوامل دین گریزی
آرزوهای طولانی
"یُنَادُونَهُمْ أَلَمْ نَکُن مَّعَکُمْ قَالُوا بَلَى وَلَکِنَّکُمْ فَتَنتُمْ أَنفُسَکُمْ وَتَرَبَّصْتُمْ وَارْتَبْتُمْ وَغَرَّتْکُمُ الْأَمَانِیُّ حَتَّى جَاء أَمْرُ اللَّهِ وَغَرَّکُم بِاللَّهِ الْغَرُورُ"مؤمنان را ندا مىدهند: آیا ما [در دنیا] با شما نبودیم؟مىگویند: چرا،ولى شما خود را [به سبب نفاق و دشمنى با خدا و رسول] در بلا و هلاکت افکندید و به انتظار [خاموش شدن چراغ اسلام و نابودى پیامبر] نشستید و [نسبت به حقایق] در تردید بودید و آرزوها [ى دور و دراز و بى پایه] شما را فریفت،تا فرمان خدا [به نابودى شما] در رسید و [شیطان] فریبنده شما را فریب داد.(حدید14)
بسم الله الرحمن الرحیم
چهارم از عوامل عاقبت به شری:
انحراف دینداران و وابستگان به دین
«قال علی علیه السلام :مَن نَصَبَ نَفسَه لِلنّاس اِماماً فَعَلَیه أن یَبدَءَ بتعلیمِ نفسِهِ قبلَ تعلیمِ غیرِهِ ولیَکُن تأدیبُهُ بسیرتِهِ قبلَ تادیبِهِ بلِسانِهِ ؛حضرت می فرمایند:کسی که خود را پیشوای دیگران قرار می دهد باید ابتدا به آموزش خویش قبل از تعلیم دیگران اقدام کند و باید تربیت او به وسیله عمل و سیره خودش قبل از آموزش با زبان باشد.(نهج البلاغه حکمت73) »