دین (قسمت سوم)
بسم الله الرحمن الرحیم
قال مولانا حسین بن علی علیه السلام :
الناسُ عبیدُالدنیا و الدّینُ لَعِق ٌ علی أَلسنَتِهم
یَحُوطونَه ما دَرّت معایشُهم فاذا مُحِصُّوا بالبلاء قلَّ الدَّیانون؛همانا مردم دنیا پرستند و دین از سر زبان آنها فراتر نرود و دین را تا آنجا که زندگىشان را روبه راه سازد بچرخانند وچون دربوته آزمایش گرفتار شوند دینداران اندک گردند.
(تحف العقول)
در نوشتار قبلی به این نکته اشاره شد که تصحیح عقاید و دین مردم همواره مورد توجه ائمه اطهار علیهم السلام بوده است.داستان ذیل اشاره به این نکته دارد.
عمرو بن حدیث گوید:روزی بر امام صادق علیه السلام که در منزل برادرش بود، وارد شدم از علت ورود امام پرسیدم،فرمودند :برای هواخوری آمده ام.عرض کردم اجازه می دهید من دین و آیینی که خدا را بدان می پرستم برای شما بیان کنم؟فرمودند:آری.گفتم من معتقدم که معبودی جز الله نیست و محمد صلی الله علیه و آله و سلّم، عبد و فرستاده اوست و قیامت بدون شک بر پا خواهد شد،و خدای متعال اموات را بر می انگیزاند.من به اقامه نماز،پرداخت زکات،روزه ماه رمضان و انجام حج بر کسی که استطاعت داشته باشد معتقدم.همچنین به اینکه امر ولایت پس از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم به امیرالمومنین علیه السلام و سپس امام حسن و امام حسین و علی بن الحسین و محمد بن علی علیهم السلام و پس از او به شما واگذار شده اعتقاد دارم.شما پیشوایان من هستید و من بر این اعتقاد زنده ام و می میرم و خدا را پرستش می کنم.
امام صادق علیه السلام فرمودند:ای عمرو،به خدا قسم این اعتقادات همان است که من و پدرانم به آن معتقدیم و خدا را به آن می پرستیم.بعد حضرت فرمودند:هدایت خویش را به حساب خداوند بگذار نه به حساب خود و او را بر این نعمت سپاس گذار.
(بحارالانوار ج 66.ص5.چاپ بیروت)
عوامل سستی در دین
گاهی علل درونی و گاهی علل بیرونی موجب فرار افراد از دین و دیندار بودن میشود.و دینداری فقط در حد یک شعار در می آید.یا همان تعبیر حضرت ابی عبدالله که حضرت فرمودند لقلقه زبان.
دینداری در موقعیت های حساس مثل دعوت به جهاد و شهادت،امتحانات سخت الهی در دنیا،کمبودها،از دست دادن ها و فقدانها ظاهر می شود.و متاسفانه بسیاری از افراد بازنده میشوند.
نویسنده: حجت الاسلام محمد صنایعی