دین ( قسمت اول )
بسم الله الرحمن الرحیم
فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ
ذَلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ ؛ روی خود را متوجه آئین خالص پروردگار کن این فطرتی است که خداوند انسانها را بر آن آفریده دگرگونی در آفرینش خدا نیست این است دین و آئین محکم و استوار ولی اکثر مردم نمیدانند . ( آیه ۳۰ سوره روم )
واژه دین، واژه ای عربی است و در فرهنگهای لغت عربی در موارد زیر به کار رفته است
1ـ جزا و مکافات؛ 2 ـ حساب و بررسی؛ 3 ـ اطاعت و انقیاد؛ 4 ـ ملت و آیین؛ 5 ـ رویه و عادت؛ 6 ـ چیرگی وبرتری 7 ـ تدبیر امور؛ 8 ـ آن چه وسیله پرستش خداوند است.
به گمان برخی واژه دین از ریشه فارسی میانه «دِن» به معنی کیش و آیین، یا از ریشه عبری به معنی داوری گرفته شده است، ولی با مطالعه در ادبیات عرب جاهلی نادرستی این گمان روشن میشود. زیرا این واژه در فرهنگ جاهلیت به معانی اطاعت، آیین و طریقه و مکافات و جزا به کار رفته است. این واژه، در زبان فارسی،به معنای کیش و آیین (و مذهب) است و به معنای روز بیست و چهارم هر ماه خورشیدی و نام فرشتهای نیز به کار رفته است.
ودر اصطلاح ،دین مرکب است ازمجموعه معارف نظری و عقیدتی، احکام و قوانین عملی و دستورات اخلاقی، در ابعادگوناگون فردی و اجتماعی، سازگار با عقل و فطرت انسانی، که از سوی خداوند یکتا توسط پیامبران برای هدایت همه جانبه مادی و معنوی بشر فرستاده شد و در صورت پیاده شدن به طور کامل، سعادت و رستگاری دنیوی و اخروی انسانرا تأمین میکند.
بنابراین، با تعریف نسبتاً جامع دین با ویژگیهای بر شمرده، این حقیقت به درستی آشکار میشود که دین حق و جامع وکامل، دینی است که پاسخگوی همه نیازهای جسمی و روحی، دنیوی و اخروی و مادی و معنوی انسان باشد و همه قوانین وبرنامه های لازم برای نیل به این هدف متعالی را تشریع کرده و فرا راه بشر نهادهباشد و این دین جامع و کامل، همان آیین مترقی اسلام است که آخرین و کاملترین دین از سلسله ادیان الهی و آسمانی میباشد.
واژه دین در قرآن کریم
واژه دین در قرآن کریم به صورتهای مختلف در 86 نوبت به کار رفته است. برخی از معانیای که این واژه در آنها به کار رفته است عبارتند از:
1 ـ مکافات و جزا
در آیاتی که دین بر قیامت اطلاق گردیده، مقصود جزا و مکافات است، مانند:«مالک یوم الدین» ترجمه: صاحب روز جزا (حمد/ 4) «أرأیت الذی یُکذِّبُ بالدین» ترجمه: آیا آن کس را که دین را تکذیب مىکند دیدى؟ (ماعون / 1)؛ «والذی أطْمَعُ أن یَغْفِرَلی خَطیئتی یوم الدین» ترجمه: و کسى که امید دارم روز جزا خطایم را بر من ببخشاید. (شعراء / 82)؛ «الذین یکذِّبون بیوم الدین» ترجمه: همانان که روز جزا را دروغ مىپندارند. (مطففین / 11) « وَ الَّذینَ یُصَدِّقُونَ بِیَوْمِ الدِّینِ» ترجمه: و کسانى که روز جزا را باور دارند. (معارج 26) « وَ کُنَّا نُکَذِّبُ بِیَوْمِ الدِّینِ» ترجمه: و همواره روز جزا را تکذیب مىکردیم. (مدثر 46) و آیات دیگر.
2 ـ تسلیم و انقیاد
در آیات زیر و نظایر آنها، دین به معنای تسلیم و انقیاد است: «إنَّ الدینَ عِنْدالله الإسلام» ترجمه : در حقیقت، دین در نزد خدا همان اسلام است (آلعمران / 19)؛«یا بنی إنَّ الله اصطفی لکم الدین فلا تموتنَّ إلاّ و أنتم مسلمون» ترجمه: و ابراهیم و یعقوب آیین توحید را به پسران خود سفارش نمودند [و گفتند:] اى پسران من! خدا این آیین پاک را براى شما برگزیده است، پس زنهار که بمیرید و مسلمان نباشید. (بقره / 132)؛«أَفَغَیْر دین الله یَبْغُونَ وَلَهُ أسْلَمَ مَنْ فی السمواتِ وَالاْءرْضِ طَوْعا وَ کَرْها وإلیه یُرْجَعُون » ترجمه: پس آیا آنها دینى جز دین الهى مىجویند؟ حال آن که هر که در آسمانها و زمین است خواه ناخواه فرمانبردار اوست و همه به سوى او بازگردانده مىشوند. (آلعمران / 83 )؛«وَ مَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الإسلامِ دینا فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْه وَ هُوَ فی الآخرةِ مِنَ الخاسرین » ترجمه: و هر که دینى غیر از اسلام برگزیند، هرگز از او پذیرفته نشود و او در آخرت از زیانکاران است. (آلعمران / 85 ).و نامیده شدن شریعت محمدی صلیاللهعلیهوآله به اسلام، به خاطر این است که اهل کتاب با انکار نبوت پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله که آخرین پیامبر الهی است، در حقیقت از فرمان خداوند، سرپیچی کرده و تسلیم خداوند نیستند. بنابراین، مسلمان کسی است که نبوت پیامبر خاتم و شریعت او را پذیرا باشد.
علامه طباطبایی در تفسیر آیه 19 آلعمران میگوید:مراد از اسلام معنای لغوی آن است، و معنای آیه چنین است: دین نزد خداوند یکی پیش نیست و بندگانِ خود را جز به آن، فرمان نداده است. و در کتابهایی که بر پیامبران خود فرو فرستاده، جز آن را بیان نکرده است و آن، همانا اسلام است؛ یعنی، تسلیم حق شدن، حق در اعتقاد و حق در عمل. به عبارت دیگر، حقیقت دین، تسلیم شدن در برابر بیانی است که از مقام ربوبیت در زمینه معارف و احکام، نازل شده است.
3 ـ توحید و یگانه پرستی
« اَلا للّه الدینُ الخالِصُ و الذین إتّخَذُوا مِنْ دونِهِ أوْلیآءَ ما نَعْبُدُهُمْ إلاّ لِیُقرّبُونا إلی الله زُلْفی » ترجمه: و هر که دینى غیر از اسلام برگزیند، هرگز از او پذیرفته نشود و او در آخرت از زیانکاران است. (زمر / 3 ) .مفاد این آیه کریمه، این است که خداوند، عبادت آنان که تنها خدا را عبادت نمیکنند، نمیپذیرد؛ خواه تنها غیر خدا را عبادت کنند و یا علاوه بر عبادت خدا، موجود دیگری را هم عبادت کند. « قل اللّه اعبد مخلصا له دینی * فاعبدوا ماشئتم من دونه» بگو: تنها خدا را مىپرستم در حالى که دین خود را براى او خالص ساختهام. پس هر چه را غیر از او مىخواهید بپرستید (زمر / 14 ـ 15).دین در این آیه به معنای «پرستش خدای یکتا» است. واژه عبادت که قبل و بعد از واژه دین به کار رفته، گواه براین معناست.« و قاتلوهم حتی لاتکونَ فتنةً و یکون الدین للّه » ترجمه : و با آنها بجنگید تا دیگر فتنهاى نباشد و دین ویژهى خداى یکتا گردد، و اگر دست برداشتند، دشمنى جز بر ضد ستمگران [روا] نیست. (بقره / 193).یعنی، با مشرکان و بتپرستان جهاد کنید تا فتنه شرک از میان برداشته شود، و همگان به توحید اقرار کنید. « وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَکُونَ فِتْنَةٌ وَ یَکُونَ الدِّینُ کُلُّهُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَإِنَّ اللَّهَ بِما یَعْمَلُونَ بَصیرٌ» ترجمه: و با آنها بجنگید تا دیگر فتنهاى نباشد و دین یکسره از آن خدا گردد. پس اگر [از کفر] باز ایستادند، بىتردید خداوند به آنچه انجام مىدهند بیناست (انفال 39).
4 ـ مجموعه معارف و احکام الهی
خداوند می فرماید: « فلولا نَفَرَ من کلِّ فرقةٍ منهم طائفة لیتفقهوا فی الدین » ترجمه: پس چرا از هر گروهى از آنان، طایفهاى کوچ نمىکنند تا در دین دانا شوند و چون بازگشتند قوم خود را انذار کنند شاید آنها از معاصى بر حذر باشند. (توبه / 122).این آیه کریمه، مؤمنان را به تفقّه در دین تشویق میکند، و مقصود فهمیدن معارف دینی اعم از اصول و فروع است، و مختص احکام عملی اسلام (= فقه اصطلاحی) نیست. « ما جعل علیکم فی الدین من حرج » ترجمه: و بر شما در این دین سختى قرار نداد که آیین پدرتان ابراهیم است. (حج / 78): یعنی قانونی که مایه کلفت و مشقت بیش از حد باشد، از جانب خداوند وضع نشده است. اطلاق آن، اصول و فروع دین را شامل میشود.« ولا تأخذکم بهما رأفة فی دین الله » ترجمه : و اگر به خدا و روز واپسین ایمان دارید مبادا در دین خدا نسبت به آن دو دستخوش ترحّم گردید (نور / 2).این آیه، گرچه مربوط به اجرای حد زناکار است، ولی مدلول آن اعم است و هر حکم و قانون الهی را شامل میشود؛ مثلاً حد ارتداد را هم که مربوط به عقیده است نه عمل، در برمیگیرد.
5 ـ حقوق اجتماعی اسلام
خداوند می فرماید: « فإنْ تابوا و أقاموا الصلوة و آتوا الزکوة فإخوانکم فی الدین » ترجمه: پس اگر توبه کردند و نماز به پا داشتند و زکات دادند، برادران دینى شما هستند، و ما آیات [خود] را براى قومى که مىفهمند توضیح مىدهیم. (توبه / 11).یعنی، اگر مشرکان توبه کنند و پس از ایمان به آیین اسلام، نماز برپا دارند و زکات بپردازند، با سایر مؤمنان از نظر حقوق اجتماعی اسلام برابرند. « ادْعُوهُمْ لِآبائِهِمْ هُوَ أَقْسَطُ عِنْدَ اللَّهِ فَإِنْ لَمْ تَعْلَمُوا آباءَهُمْ فَإِخْوانُکُمْ فِی الدِّین» ترجمه: آنها (پسر خواندگان) را به [نام] پدرانشان بخوانید، که این نزد خدا منصفانهتر است، و اگر پدرانشان را نمىشناسید، پس برادران دینى و دوستان شمایند ( احزاب 5)
6 ـ هرگونه قانون و دستورالعمل
قرآن می فرماید: « ما کان لیأخذ أخاه فی دین الملک » ترجمه این گونه یوسف را تدبیر آموختیم، زیرا در آیین شاه نمىتوانست برادرش را بازداشت کند (یوسف / 76)؛ یعنی، در آیین زمامدار مصر جایز نبود که یوسف برادر خود را به جرم سرقت، گروگان بگیرد.
7 ـ شرک و بت پرستی
خداوند می فرماید :« لکم دینکم ولی دین » ترجمه: شما را دین خودتان و مرا دین خویش. (کافرون / 6).به قرینه آیات قبل که خداوند به پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله دستور میدهد تا به کافران بگوید که «من، آن چه را که شما پرستش میکنید، نمیپرستم و شما نیز خدای مرا پرستش نمیکنید». پس، در مسأله پرستش میان ما توافقی وجود ندارد. در این صورت، من دین خود را دارم ـ که همان توحید و یکتاپرستی است ـ و شما نیز دین خود را که همان شرک و بتپرستی است.
8 ـ آیین اسلام
در قرآن آمده :« الیوم اکملتُ لکم دینکم و أتممتُ علیکم نعمتی و رضیت لکم الإسلام دینا» ترجمه: امروز دین شما را براى شما کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و دین اسلام را براى شما پسندیدم (مائده / 3).یعنی، امروز (روز غدیر خم با نصب علی بن ابیطالب علیهالسلام به عنوان رهبر جامعه اسلامی پس از پیامبر صلیاللهعلیهوآله ) دین شما را کامل کرده، نعمت خود را به اتمام رساندم و از آیین اسلام به عنوان دین و برنامه زندگی خشنودم. یعنی، نبوت و شریعت الهی بدون ولایت، ناقص است و از آنجا که شریعت، نعمتی است از خداوند برای مکلّفان، بدون ولایت، نعمت خداوند نیز ناتمام خواهد بود و در نتیجه، چنین دینی مورد رضایت خداوند نخواهد بود.