گاه نامه (شماره16)
فکرها را تغییر دهیم ، رفتارها خودش تغییر میکند !
وقتی متن وتیتر گاهنامه قبلی غیر از این سایت، در برخی سایتها وشبکه های اجتماعی دیگر هم منتشرشد و با اظهار نظرهای مختلف موافق و مخالف زیادی مواجه شدم که برخی شفاهی و بعضی کتبی به دستم می رسید، به این فکر می کردم که چرا برخی از دوستان که حقیقتاً دوست هم هستند و قلبشان هم لبریز از عشق اهل بیت علیهم السلام است، اینگونه راحت در دام فتنه های آخرالزمان گرفتار می شوند و قدرت تشخیص حق و باطل را ندارند؟!
چرا متوجه استتار شیطان با حرف ها و افکار خوشگل و حق نما
نمی شوند؟! روشنگری در این مملکت کم نیست! حرف و داد و قال و سخنرانی هم کم
نیست! مراکز تربیتی و فرهنگی فعال هم که زیاد است. پس چرا در بحران امتحانات
حواس دوستان پرت است؟
یکی از دوستان چیزی گفت که خیلی ذهنم را به پاسخ
این همه سوال نزدیک کرد. ایشان نقل کرد که یکی از فعالان فرهنگی خدمت مقام
معظم رهبری
( حفظه الله ) رسید. پس ازآنکه گزارش زحماتی که در یک مجموعه
تربیتی کشیده بود را عرض کرد، آقا پرسیدند: هدفتان چیست ومیخواهید در این
مجموعه به کجا برسید؟ ایشان پاسخ داده بود که میخواهیم نیروهایی تربیت کنیم
که در تمام امور چشمشان به ولی باشد. آقا فرموده بودند: این خوب است اما
بهتر آن است که نیروهایی تربیت کنید که در صورت عدم دسترسی به ولی هم
بدانند اگر ولی بود چه از آنها میخواست!!!
ما هرجا که خواستیم به تنه
قطور عادتهای رفتاری تیشه بزنیم باز با جوانه جدیدی روبروشدیم که خیلی زود
قد میکشید وقطرش زیاد میشد! چرا که ریشه فکری آن را دست نخورده باقی گذارده
بودیم! ایراد کار اینجا است که بایگانی افکارمان پر است از پرونده های
بسته شده و مهر وموم شده . افکاری که در شکل گرفتنش خیلی ابزار وجریانها
وگروهها واشخاص وقدرتها وانرژی ها ومحیطها ونواها و برداشتهای سلیقه ای و
شبهه ها، بطور مستقیم وغیر مستقیم دخالت داشته اند. افکاری که چون پرونده
اش با این چیزها پر شد وبسته شد، تبدیل شد به یک باور غلط و این باور غلط،
عادتهای غلط تر را زایید وبزرگ کرد ورشد داد. امام زمان علیه السلام که
بیایند همین ریشه ها را میخشکانند. همین پرونده ها را بازگشایی میکنند.
اینجاست که عادتهای شکل گرفته در طی قرنهای پس از حیات نبوی ، تغییر میکند و
اسلام ناب محمدی متبلور میشود وحال آنکه جماعت گرفتار، گمان میکنند امام
زمان ، دین جدیدی آورده ! من به این نتیجه رسیده ام که برای تغییر سبک
زندگیها، نباید تلاش کنیم سبک زندگیها را تغییر بدهیم بلکه باید تلاش کنیم
سبک افکار را تغییر دهیم تا اعمال خودش تغییر کند.
امروز شیعه نیازمند
اباالفضلهای وظیفه شناس وآگاه وبا بصیرتی است که در محیطهای کوچک تمرین
اطاعت از ولی کرده باشند ومشق کنترل قدرت تا مرز دستور ولی نوشته باشند تا
در محیط بزرگی چون آزمون کربلا آنگونه عمل کنند که امام معصوم بر دستانشان
بوسه بزند.
گمان میکنید این صبر، این رشادت، این شجاعت واین اطاعت بی
چون وچرا ومحض از کجا ریشه گرفته؟! معلوم است از آن روزها که مادر قنداقه
فرزندش را دور سر ولی وامامش میچرخاند. از آن روز که مادر در مقابل چشمان
فرزندش به فرزندان فاطمه احترام میگذاشت وخود و بچه هایش را کنیز وغلام
ایشان میخواند. از آن روزها که امیرالمومنین دستان عباسش را با طناب میبست
ومیفرمود گمان کن دست نداری وبجنگ. از آن روزها که بچه شنید مادرش همان
روزهای اول ازدواج از علی علیه السلام خواسته بود به حرمت فرزندان فاطمه
سلام الله علیها دیگر اورا فاطمه نخواند . افکار، از اینجا شکل گرفت تا در
کربلا تبدیل به بهترین عمل شد.
اطاعت از ولی فقیه تمرین اطاعت از امام
عصر است. برای درک این مطلب باید پرونده افکار را دوباره باز کرد و اینبار
مراقب بود که هیچ چیز غیر از آیات وروایات ملاک قرار نگیرد. نه اخبار، نه
اقوال. فقط تفاسیر ومتون متقن شیعه وآنچه سیره عقلا مذهب برآن اتفاق نظر
داشته ودارند. باید فرهنگ ها را به همان فرهنگ اصیل ایرانی اسلامی برگرداند
ودست هالیوودها و مافیا های اقتصادی منفعت طلب را از این فرهنگ قطع کرد تا
سبک زندگی ها تغییر کند.
نوبسنده: حجت الاسلام هاشمی محجوب
سلام بسیار عالیه دستتان درد نکنه اجرکم علی الله