سه شنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۳، ۱۲:۵۹ ب.ظ
وظیفه،احساس کردنی نیست! تشخیص دادنی است.
اونهایی که فقط احساس وظیفه کردندو دنبال تشخیص نبودند، زود لغزیدند! تنها کسی که با شنیدن مصیبت کوچه های بنی هاشم ، روی دشمنان علی علیه السلام شمشیر کشید زبیر بود!!!
منتها فقط برمبنای احساسش ! دنبال تشخیصش نبود که اینکار را امام زمانم هم تایید میکند یانه. حضرت عباس علیه السلام کوه احساس بود اما وقتی جنازه امام مجتبی را تیرباران کردند فقط چشمش به لبان اباعبدالله بود. شما را بخدا در این عصر فتنه معیارتشخیص حق وباطل را گم نکنید! احساسی نشوید! معیار ولایت فقیهی است که نشات گرفته از امام عصر ارواحناله الفدا است. از ولی فقیه جلوتر رفتن هم به اندازه عقب ماندنش خطرناک است وای چه بسا خطرش بیشتر باشد. بهترین کار در مورد اوضاع فعلی عراق وسوریه اینه که دستهامونو روی شمشیرهامون بزاریم اما چشممان به اشاره آقا باشد. تا اشاره ای نشده اگر حرکتی کردیم یقینا خطا رفته ایم. شنیدم این روزها بعضی دوستان شور کربلا به سر وحال مقدس شهادت به دل دارند. خواستم با بوسه به پای تک تکشان این مهم رو یادآوری کنم. که ما در عصر فتنه های آخرالزمانی هستیم. فتنه یعنی اختلاط حق و باطل. جایی که حق درلباس باطل وباطل درلباس حق جلوه میکند فقط باید چوپان باشی تا گرگ ومیش را تشخیص دهی! سرخود کار کردن واحساسی عمل کردن از آفتهای متدینین در آخرالزمان است. به هوش باشید! به گوش باشید
نویسنده: حجت الاسلام هاشمی محجوب
پاسخ:
استاد هاشمی محجوب:
سلام؛ همین که شما فرمودید خودمون ازطریق رجوع به مراجع ، وظیفه را تشخیص
میدهیم. همین یعنی قایل بودن شما به ولایت برای فقها!!! واعتراف به این
مطلب که نمیشود بدون رجوع به فقیه وبطور سرخود، وظیفه را تشخیص داد!!! دوست
عزیز در این بخش ما در مقام اثبات اصل اعتقادی ولی فقیه نیستیم وفکر میکنم
اگر راجع به این موضوع بخواهم توضیحی بدهم اصل بحث ونکته ای که میخواستم
در این گاهنامه ذکر کنم رو کمرنگ میکنم پس پاسخ به انتقاداتی که در این
زمینه فرمودید باشد جای دیگری از سایت انشاالله خواهیم گفت. امادر مورد
آنچه از نظر شما که مستقیما مربوط به نوشته من در این گاهنامه بود بایدعرض
کنم یکی از بزرگترین دامهای شیطان این است که پرونده افکار را راجع به
موضوعی در ذهن انسان ببندد وحال آنکه در این پرونده از آیات قرآن وروایات
به عنوان پشتوانه افکار، خبری نباشد! به خودم وهمه دوستان توصیه میکنم اگر
افکارتان تحقیق شده نبود وتطبیق داده شده با مبانی مطمین دینی ومذهبی نبود،
حتما جایی برای تفکر وتحقیق بیشتر برای خود بگذارید. این درست نیست مساله
ای مثل اطاعت از ولایت فقیه که هم در توقیع شریف امام زمان ارواحنا له
الفدا است وهم دلایل عقلی بسیار دارد را فقط با یک مشت آمار وارقام سطحی از
معزلات خودساخته اجتماعی رد کنیم ! بنابراین گمان میکنم شما به اصل ولایت
فقیه معتقد باشید اما به شخص معترض هستید. پس باز باید عرض کنم ضمن اینکه
قابل اثبات است مسایلی که گفتید به بحث اطاعت از ولی فقیه خدشه ای وارد
نمیکند، برفرض اینکه همه ایرادات شما راهم وارد بدانیم باز باید یادمان
باشدکه ما در عصر غیبت امام به سر میبریم وفقط از دولت وحکومت امام است که
میشود انتظار عصمت داشت تازه آن هم نه از همه کارگزاران دولت امام بلکه فقط
از خود امام! همانطور که عثمان بن حنیف نماینده امیرالمومنین علیه السلام
دربصره بود وحال آنکه خطا هایی داشت که درنهج البلاغه مفصلا در موردش صحبت
شده. پس هرکدام از فقها را که شما بگویید اگر به عنوان رهبر انتخاب میشدند
باز معصوم نبودند ودولت مردانشان نیز عصمت نداشتند پس همین معزلات اجتماعیی
که فرمودید برای حکومت ایشان نیز قابل تصور است! مواردی که شما فرمودید
برمیگردد به طبع فسادطلب خود مردم نه کم کاری های فقها وخصوصا ولی فقیه به
عنوان نایبان امام و نه عدم پشتیبانی ها وحمایتهای خودامام . آری اگر فقیه
مرتکب خطا در تشخیص شود برامام واجب است که خطای اورا اصلاح نماید ولی اگر
مردم در تمسک به نظرات فقیه واطاعت از او دچار کج فکری شده ونفس فسادطلبشان
غلبه کرد دیگر مقصر نه امام است ونه نایب امام (که همان فقیه است) .ضمنا
خواهش کردم به حرمت محبتی که از اهلبیت علیهم السلام در دل همه ماست ، به
فهم وفکر یکدیگر توهین نکنیم . من عقاید خود را بااستناد به روایات واسناد
تاریخی گفته ام اگر نسبت به آن سوالی دارید لطفا بدون اتهام زدن به آن
بفرمایید تا بحث کنیم. به همه دوستان توصیه میکنم جهت افزایش بصیرت
آخرالزمانی خویش تا حد امکان هرچه از سخنرانی های یکی دوساله اخیر استاد
علیرضا پناهیان در موضوعات گوناگون تونستند تهیه کنند، حتما بادقت گوش
بدهند.
پاسخ:
استاد هاشمی محجوب:
سلام؛ دوست من از اینکه نظرم رو پسندیدی ممنون اما یکی دو نکته رو لازم
دونستم بهت تذکر بدم: اول اینکه مراقب باشید فراموش نکنیم که همه ما شیعه
هستیم و اگر پوست وگوشت هم رو بخوریم استخوان هم رو پیش سگ های وهابی نمی
اندازیم پس سعی کنید در برخورد با نظرات مخالف خود به احترام عشق پاکی که
صاحب نظر از اهلبیت در دلش دارد نهایت ادب را رعایت کنید.دوما من منظورم
این نبود که هرکس این تفکر را ندارد زبیر است بلکه منظورم این بود که عاقبت
چنین تفکری میتواند زبیر شدن باشد. سوما باید حواسمان باشد این جمله فقط
در حد شعار باقی نماند که " دستمان روی شمشیر ونگاهمان به لبهای آقا باشد "
این جمله یعنی آماده باش! یعنی تمرین گرسنگی، تمرین تشنگی، تمرین کم
خوابی، تمرین پیاده روی، دیدن آموزشهای نظامی، بالا بردن اطلاعات سیاسی،
آشنایی با پدافند عامل وغیر عامل، یادگیری تکنیک های جنگ خیابانی، آموزش
غواصی وشنا وموتورسواری و...
پس خیلی کار داریم که باید انجام بدهیم تا آماده ودست روی شمشیر باشیم! به هرحال از نظرت ممنون.
پاسخ:
استاد هاشمی محجوب:
سلام؛دوست عزیز ضمن تشکر از ابراز نظرت باید چند نکته رو به شماو سایر
عزیزانی که تفکر شما رو دارند باید عرض کنم: اولا اینکه میگید نه مسجدی
هستم نه بسیجی، افتخار نیست! چون همین بچه های مسجدوبسیج بودند که انقلاب
کردند وهمینها بودند که در دفاع مقدس حماسه خلق کردند. شاید ایراد کار هم
همین باشه که شما نه بسیجی هستید ونه مسجدی چون تشخیص وظیفه ، بصیرت
میخواهد و بصیرت در ارتباط با افراد ومراکزی ایجاد میشود که مبانی دینی در
آنجاشکافته میشود که یقینا بهترین این مراکز همین مساجد وپایگاههای بسیج
است (البته بنده هم بی انتقاد به عملکرد برخی مساجد وپایگاههای بسیج نیستم)
. دوما امیرالمومنین علیه السلام در نامه ۳۱ نهج البلاغه به فرزندشان امام
مجتبی علیه السلام فرمودند تاریخ را به دقت مرور کن وعبرت بگیر من آنچنان
در احوال گذشتگان دقت کردم که گویی یکی از آنان بودم وبا آنان میزیستم.بنده
مرور تاریخ به قصد مقایسه افراد رو نمیپسندم ودراین متن چنین قصدی نداشتم
بلکه قصدم مقایسه افکار بود ونقد یک جریان فکری غلط که البته یقین دارم از
سر دشمنی نیست بلکه به خاطر شدت حب و کمی غفلت است برای همین عرض کردم پای
افرادی چون شما را میبوسم. سوما وظیفه شیعه فقط دفاع از حرم اهلبیت نیست
بلکه دفاع از آرمانها واهداف اهلبیت اولویت دارد. وشما در تاریخ زیاد
میبینید افرادی راکه اولویت سنجی بلد نبودند وچقدر ضرر کردند وباختند!
نمونه اش طرماح بن عدی است که نوه حاتم طایی بود ووقتی اباعبدالله الحسین
علیه السلام به سمت کوفه میرفتند او واهل کاروانش از سوی کوفه می آمدند
وهنگام برخورد با کاروان امام، حضرت به این بهانه که میخواهند از ایشان
راجع به اوضاع کوفه پرسوجو کنند ، او وکاروانش را به خیمه خود دعوت کردند
ومسیر حق وباطل را برایشان تشریح نمودند. سرانجام طرماح عرض کرد آقا میدانم
که شما حق هستید و در رکاب شما بودن وظیفه است اما من به قصد تهیه آذوقه
ومایحتاج مردم قبیله ام به کوفه رفته بودم تا میانشان تقسیم کنم وبه رسم
نیک پدر بزرگم سنت نیکوی انفاق را بجا آورم. پس با سرعت میروم وانفاقم را
انجام میدهم وهرچه سریعتر برمیگردم وبه کاروان شما ملحق میشوم!!! راست هم
گفت باهمان سرعت رفت وانفاق کردو برگشت اما در راه برگشت ونرسیده به کربلا
با افرادی که مویه میکردند و عزا به پا داشته بودند مواجه شد وپس از شنیدن
خبر شهادت امام، حسرتی در دلش نشست که هرگز فراموشش نشد. انفاق هم تکلیف
شرع است،یاری امام هم تکلیف شرع است اما باید دید در هنگام تعارض این
دوتکلیف باهم، کدام اولویت دارد؟! باید مراقب باشیم دفاع از حرم امام را به
دفاع از اهداف امام ترجیح ندهیم تا آن زمان که سپاه امام تشکیل میشود حسرت
سربازی به دلمان نماند! منظورم همان اهدافی است که اهلبیت به خاطرش فاطمه
ها ومحسن ها وعلی اصغرهایشان را فدا کردند!!! چهارما حتما بامن هم عقیده
اید که تنها راه نجات، چنگ زدن به دامان امام زمان است. خوب من که عرضه
ارتباط مستقیم با امام زمان را نداشته ام تا راه وچاه را مستقیما از خود
ایشان سوال کنم ، بهترین راه را در اطاعت از کسی میدانم که حضرت وعده داده
اند هرجا خطا برود اورا متوجه خواهند کرد! منظورم ولی فقیه است. ماجرا مفصل
است که وقتی شیخ مفید فتوای اشتباه داد وامام زمان ارواحناله الفدا فتوایش
را اصلاح فرمودند، برای جلوگیری از تکرار این اشتباهات تصمیم گرفت دیگر
فتوای ندهد! حضرت به او فرمودند وظیفه تو فتوا دادن است ووظیفه من اصلاح
اشتباهات تو! حتما شماهم قبول ندارید که امام زمان دست روی دست گذاشته
باشند وکسی بیاید زمام امور شیعیان جهان را به دست بگیرد و خطا هم برود
وایشان هم هیچ نگویند وراحت بگذارند او با نظرات اشتباهش شیعه را از مسیر
حق منحرف کند! اگر حضرت در آخرین توقیع شریفشان به مردم امر فرمودند که در
غیبت من به روات حدیث مراجعه کنید حتما فکری هم برای اصلاح اشتباهات روات
حدیث کرده اند پس بهتر است مطیع امر کسی باشیم که امام زمان وعده داده اند
راه وچاه را به او نشان خواهند داد ( پر واضح است که اینجا مقام اثبات اصل
ولایت فقیه وتوضیح پیرامون این مطلب نیست تا من عرض کنم چطور منظور از این
کلمه روات حدیث، ولایت یک فقیه است) . دوست من لطفا کمی فکر کن ، تحقیق کن،
مشورت کن وبعد اسم تشخیص روی آنچه به ذهنت رسیده بزار. خواهش میکنم ذهنت
را روی باورهای نشات گرفته از احساس پاکت نبند من به احساس مقدس تو احترام
میگذارم و همین الآن که این متن را برایت مینویسم از اینکه هنوز بچه
غیرتیهایی مثل شما وجود دارند که اگر کار به کربلا برسد و ضرورت تکرار
عاشورا پیش بیاید عباس میشوند تا زینب مظطرب نماند وعلی اصغر تشنگی نکشد
ورقیه سیلی نخورد، اشک شوق میریزم. اما بدان که عباس را غیرت وشجاعتش عباس
نکرد بلکه در زیارت نامه شریفش که انشاالله به زودی باهم در حرمش زمزمه
کنیم میخوانیم المطیع لله ولرسوله! اطاعت بی چون وچرا از امام رمز عباس شدن
است.
سید بزرگوار انسان باید بیطرفانه حقایق رو بنگرد ، اگر شما موضعی از قبل تو ذهنت باشه اون موضع نمیگذاره تا شما حقیقت را قبول کنی ، پس از الآن ادامه متن رو بیطرفانه بخون:
ا
اولا اصل برا اساس حدود اختیارات ولایت فقیه است با خواندن مطلب زیر دیگر نیازی به بحث نمی ماند ، که در این زمینه افقه الفقها حضرت آیت الله العظمی خوئی که مقام عظیم ایشان در بین علماو فقهای عظیم شیعه نیازبه معرفی ندارد حکم صریح و واضح داده اند در جواب پرسشی که از ایشان در رابطه با ولایت فقیه شده است :
سوال خلاصه شده :آیا اجماعی از علما ومراجع شیعه متقدم ومتاخر در رابطه با ولایت فقیه وجود دارد ؟
جواب خلاصه شده :ولایت فقیه در حدود اختیاراتی ای " اضافه" بر امور حسبیه ،مشهور بین فقها ثایت نشده .
امور حسبیه هم تک به تک در متن سوال عربی بیان کردند که شبهه ای پیش نیاد .
خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل
ثانیا مواردی که در کامنت قبلی بیان شد آمار وارقام سطحی نیست ،بلکه حقایقی است عصفناک وفاجعه بار در یک حکومت شیعی که لینک "منابع " تک تک شون رو هم قرار دادم ونتیجه اعمال نظریه ولایت فقیه جدید ساخته شده در جامعه هست ،که نشون دهنده اینست که آن حدود اختیارات برای ولایت فقیهی که بعضی دوستان از آن دم میزنید ، نتیجه اش این چیزیه که الآن داریم میبینیم از فساد و حجاب و.مواردیکه در کامنت قبلی ذکر شد.. .
ثالثا اگر امثال آن دوستان عزیز توقیع امام زمان را نداشتند چه میکردند وچه چیزی را به نفع خودشون معنا میکردند : کجای معنی فاما الحوادث الواقعه فارجعوا الی رواه احادیثنا به این معنی است که یک فقیه پاشه تشکیل حکومت بده همه بلا قید وشرط در تمام امور مطیعش باشن و .. .چطور در دین ای که برای آداب رفتن به توالت احادیث متواتر موجود است ، برای مساله به این عظیمی " ولایت فقیه در زمان غیبت " عده ای باید متمسک به احادیث غیر متواتر وغیر متقن شوند و هرچه بگردند تا از آن سو استفاده کنند چیزی نیابند مگر اینکه برداشت خود را از یک حدیث شرح دهند .
رابعا ولایت فقیهی که شما دوستان میگویید به غیر از استناد فقهی که از آیت الله العظمی خوئی که ذکر شد ، نتیجه آن وضع کنونی جامعه است که بشدت واضح است که این وضع به ضرر دین تمام شده است .و این نوع استدلال فقهی در جامعه کنونی جواب نداده است .نشانه های محدودی اش هم همان مواردیکه در کامنت قبلی ذکر شد
چرا در زمان شاه مساجد پر از جوانها بود ؟؟؟حالا چی ؟؟چرا نصف جوون ها نماز نمیخونند در یک حکومت شیعی ..؟؟
چرا یک روحانی در زمان شاه آنقدر اجر وقرب داشت ؟ حالا چی؟؟؟
قص علی هذا ...
وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى