موفقیت (قسمت چهاردهم)
بسم الله الرحمن الرحیم
داستان چهارم برای اثبات قانون سرنوشت سازِ...
◄◄همیشه آنچه را که ما می بینیم واقعا آنچیزی نیست که وجود دارد.
یادآوری:
ما همه اشیاء و پدیده های اطراف خود را به صورتی که واقعاً هستند درک نمیکنیم زیرا همانطور که در موفقیت دهم و یازدهم مشاهده کردید عوامل زیادی بر روی تشخیص و قضاوت ما مؤثر هستند از جمله: زمان – مکان – شرایط محیطی – زاویه دید – عادتها – ضعفها و...به همین خاطر افراد مختلف،درک متفاوتی از یک پدیده واحد دارند، در نتیجه نوع قضاوت انسانها درمورد پدیدهای زندگی و به دنبال آن نوع روحیه و به دنبال آن نوع رفتار و تصمیمی که برای زندگی خود می گیرندمتفاوت خواهد بود
امام على علیه السلام :اِتَّهِمُوا عُقُولَکُم فإنّهُ مِن الثِّقَةِ بها یکونُ الخَطاءُ .
به خردهایتان بدگمان باشید ؛ زیرا اعتماد به آن موجب خطا مى شود .
غرر الحکم : ۲۵۷۰ .
::::داستان چهارم:::::
مردثروتمند و پسر کوچکش:
روزی یک مرد ثروتمند,پسر کوچکش را به ده برد تا به او نشان دهد مردمی که در آنجا زندگی می کنند
چقدر فقیر هستند.آنها یک روز و یک شب را در خانه محقر یک روستایی به سر بردند.در راه بازگشت ودر پایان سفر, مرد از پسرش پرسید:نظرت در مورد مسافرتمان چه بود؟
پسر پاسخ داد :عالی بود پدر!پدر پرسید:آیا به زندگی آنها توجه کردی؟
پسر پاسخ داد:فکر می کنم!و پدر پرسید: چه چیزی از این سفر یاد گرفتی؟
پسر کمی اندیشید و بعد به آرامی گفت: فهمیدم ما در خانه یک سگ داریم و آنها چهار تا .ما درحیاتمان یک فواره داریم و آنها رودخانه ای دارند که نهایت ندارد.ما در حیاتمان فانوسهای تزینی داریم وآنها ستارگان را دارند حیاط ما به دیوارهایش محدود می شود اما باغ آنها بی انتهاست!در پایان حرفهای پسر زبان مرد بند آمده بود.پسر اضافه کرد:متشکرم پدر که به ما نشان دادن که ما واقعا چقدرفقیر هستیم.
◙ دوستانیکه هنوز به اهمیت این قانون پی نبرده اند به این مثال توجه کنند:
فرض کنید فردی از عزیزان شمادیرتر از زمان همیشگی به منزل برگردد، با وی چگونه برخورد می کنید؟
این کاملا به نوع تجزیه و تحلیل و تفکر ودیدگاه وبرداشت شما بر می گردد
اگر این طور فکر کرده اید که
- وی بدون توجه به اینکه شما نگران و منتظر او هستید در حال خوشگذرانی و گذران وقت است
- یا اینطور فکر کردیدکه احتمالا تا حالا تصادف کرده است (معمولا چنین افرادی اگر قرار باشد که بروند و دنبال عزیزشان بگردند به اولین جایی که سر می زنند «سردخانه بیمارستان » است بعد ازآن اداره پلیس)
مسلما با چنین تفکرات و تحلیلها و دیدگاه ها روحیه نگران و ناآرام و عصبانی وپرخاشگری خواهید داشت ودر نتیجه قدرت تصمیم گیری صحیح نخواهید داشت و وقتی که عزیزتان وارد منزل می شود بدون اینکه به صحبتهای او گوش دهید او رامورد سرزنش وعتاب قرار خواهید داد و ممکن است حرفهایی زده شود و کارهایی انجام شود که باعث قطع ارتباط شود
حالا ماجرا را از زبان این عزیزتان بشنوید:
عزیزم امروز روز تولد شما بود و من برای اینکه هدیه مناسب شما بخرم تا این وقت شب توی بازار دنبال بهترین هدیه می گشتم و اتفاقا موقع برگشت ماشین من خراب شد و بعد از اینکه راه افتادم توی ترافیک گیرکرده ام و گوشی من هم شارژ نداشت تا با تو تماس بگیرم
حالا بعد از شندیدن این صحبتهای چه احساسی دارید؟
یاد این قانون می افتید که ◄◄همیشه آنچه را که ما می بینیم واقعا آنچیزی نیست که وجود دارد
مسلما بعد از شندیدن صحبتهای طرف ، هم آرام می شوید و هم پشیمان خواهید شداز حرفهایی که در مورد او زده اید وقضاوتهای بی جایی که در مورد او کرده اید و سؤ ظن هایی که در مورد او داشته اید
نویسنده: مجید علیپورمقدم