نه از مریخ نه از ونوس(قسمت دوم)
بسمه تعالی
(این مقاله که به صورت سریالی تقدیم می
شود،به طور کامل در ویژه نامه عصرانه روزنامه قدس در تاریخ 3 اردیبهشت
1393 با عنوان نه مریخ، نه ونوس، همسرداری به سبک فاطمیون منتشر شده است)
از آن روز، هر روز یکی از کتاب های خاطرات شهدا به روایت
همسرانشان را به آن ها می دادم تا با هم مطالعه کنند.دفعه اول با شک و تردید قبول
کردند و بی حوصلگی و بی رغبتی از ظاهر برخوردشان نمایان بود ولی روزهای بعد
مشتاقانه پیگیر کتاب بعدی می شدند.
هر کتابی را که می دادم برگه ای لای آن می گذاشتم که چند اصل مهم در روابط زناشویی را تذکر می داد. این اصول، مطالبی نبود که از یک کتاب روانشناسی برداشت شده باشد، بلکه چیزهایی بود که خودم از همان کتاب و زندگی همان شهید برداشت کرده بودم: کتاب را تکه تکه نخوانید، هرگاه شروع کردید تا تمام نکردید از جایتان بلند نشوید و هر وقت کتاب تمام شد، بلافاصله دست نوشته من را باز کنید و هر جمله آن را ده مرتبه با هم تکرار کنید و با همان شهیدی که زندگی نامه اش را خوانده اید، عهد ببندید که آن جملات را در زندگی پیاده خواهید کرد و از روح آن شهید بخواهید که برای زندگی تان دعا کند.
این کار پانزده روز طول کشید و آن دو هر روز با زندگی یک شهید، زندگی می کردند. سعید و منیره، آن سال با معرفی من در یک کاروان راهیان نور برای سفر به مناطق جنگی هم ثبت نام کردند و این پایان دوره درمانی من محسوب می شد و باید از اینجا به بعد منتظر نتیجه کار می شدم.
هرچه می گذشت، تغییرات زندگی آن دو نفر من را شگفت زده تر می کرد. آن ها تصمیم گرفته اند نام فرزندی که در راه دارند، را به یاد اولین شهیدی که زندگیشان را متحول کرد، «ناصر» بگذارند.
روند رو به پیشرفت زندگی ای زوج باعث شد دقتم به ظرافت های رفتاری شهدا با همسرانشان بیشار شود.چرا که آن ها هم معرف نوع زندگی غالب جوانان نسل پاک و دست نخورده اول انقلاب بودند و هم بندگان صالحی که خدا به خاطر شایستگی هایشان در عبادت و بندگی، مقام شهادت را نصیبشان کرده بود. همین دقت باعث شد نسبت به کتاب های ترجمه شده در حوزه روابط زناشویی حساس تر شوم و حتی عناوین آن ها را از صافی نقد با ملاک ها و معیارهای فرهنگ ایرانی اسلامی بگذرانم.
فرهنگی که امروز در عرصه های مختلف، خصوصاً علوم روانشناسی و حوزه های مربوط به خانواده در حال کمرنگ شدن است.
همین مطلب باعث شد که اندیشه هایم به یک دغدغه تبدیل شود و چون احساس کردم که این دغدغه می تواند زندگی بسیاری از همسران را متحول کند، تصمیم گرفتم آن را روی زوج های مختلف امتحان کنم و پس از مشاهده اتفاقاتی شبیه معجزه در تغییر سبک زندگی تعداد زیادی از دوستان و دوروبریهایم،به نتیجه چاپ و انتشار آن رسیدم.ادامه دارد...