سبک زندگی

متفاوت بیاندیشید،متفاوت زندگی کنید.ناب ترین نکات پیرامون سبک زندگی ایرانی اسلامی توسط اساتید و کارشناسان روانشناسی دینی.جایی برای به اشتراک گذاشتن اندیشه ها و احساسات.پرسش و پاسخ ازدواج،معرفی کتاب،کافه کلیپ و...
برکت سايتمون
انگيزمون
انتظار داريم اهل فکر و اهل نظر در مراکزي که مي‌توانند و اهليت و صلاحيت اين کار (پرداختن به مسأله‌ سبک زندگي) را دارند، دراين زمينه کار کنند، فکر کنند، مطالعه کنند
مقام معظم رهبري
ایستگاه چندرسانه ای
محصولات جديدمون
همراهان سايتمون
مدير موسسه:
استاد مهدي عدالتيان
مدير واحد:
استاد سيد مصطفي هاشمي محجوب
و اساتيد گرانقدر حجج اسلام:
فلاح، علي اکبراسکندري، حکيم زاده، صنايعي، امين نيا، مرادنژاد،غلامي، يادگاري،بابایی.
و اساتيد عزيز آقايان:
دکتر بهرام مقدسي، دکتر عليرضا سپهري، مهندس محمدرضاايزدي،داود مهاجر، مجيد عليپور مقدم،مجتبي مهاجر،مهندس حسين وفابخش و استاد محترم سرکار خانم اماني.
سایر قسمتها
از اين که با ما همراه شده ايد،خوشحاليم (واحد سبک زندگي موسسه فرهنگي راه روشن)
امام حسین(ع):انسان بزرگ نیست جز بوسیله فکرش،شریف نیست جزبه واسطه رفتارش،وقابل احترام نیست جزبواسطه اعمال نیکش
سه شنبه, ۱۲ فروردين ۱۳۹۳، ۰۸:۰۹ ب.ظ

گاه نامه(شماره7)

فاطمیه،فصل بیعت باعلی است.
بادقت بخوانید، البته اگر شیطان گذاشت!
قرن هاست که تلاش می کند کسی صدای فاطمه را نشنود و بر روی کدهای رمزی که مادر برای سعادت فرزندانش الی یوم القیامه فرستاده است تفکر نکند.

چه کارها که نکرد تا صدای فاطمه را در گلو نگه دارد و یا گوش بشر را کلاً کر کند تا حق نشنود!
روزی هیزم جمع کرد و آتش به پا کرد و معرکه به راه انداخت تا صدای فاطمه دراین شلوغی ها گم شود.
عصری محراب را از خون فرقی خضاب کرد. زمانی جگری را درید و جنازه ای را تیرباران کرد. روزگاری خیمه هایی را سوزاند و گلوهای خشک را برید و غنچه ای را روی دست باغبان پرپر کرد. چه مردان خدا را که در قعر سجون حبس نکرد و چه اسرار سعادتی که در چاه ها دفن نکرد!
مادرجان! مگر در مسجد پیامبر صل الله علیه وآله وسلم تو نبودی که هنوز نفرین نکرده ستونهای مسجد اطاعتت کردند و نزدیک بود مدینه به دستورت بر سر اهلش ویران شود؟!
مگر تو آن نیستی که خدا ملائک مقربش را مأمور کرده تا غنچه لبانت را گشودی اجابتت کنند؟!
پس چه مصلحتی بود که این همه ظلم و ستم را تحمل کنی و جسارت ها را به جان بخری؟!
خدایی که در شأنت لولاک لما خلقت الافلاک فرمود و تو را بهانه خلقت هستی از پیامبر و علی علیهما السلام گرفته تا سایر مخلوقات معرفی میک ند، دردانه اش را فدای چه کرد؟!
مگر رسول خدا نفرمود که فاطمه ام حوریه ایست در کالبد انسان؟ مگر نفرمود که جنسش از نور است؟
من مانده ام که نور چرا باید نود و پنج روز برای ردی که چون بازوبند از غلاف شمشیر چشیده، اشک بریزد؟
مگر می شود ضرب سیلی و لگد، حوریه ای را چنان بی تاب کند که همسایه ها بگویند یا شب گریه کن یا روز؟!
آنوقت که همسایه بی معرفت، برای نصیحتت به بیت الاحزان سرزد، پاسخ همه این سؤالها را دادی.
گفت: بس کن بانو! این همه بی تابی در شأن شما نیست! هرچند غلط کردند و شما آسیب دیدی. هرچند تیشه به ریشه نسل سادات محسنی ات زدند. هرچند با میخ برافروخته ، مینوی پیامبر را دریدند. هرچند گلابت را بین درب ودیوار گرفتند. اما بس است! کاری که نباید می شد، شد و سر آخر هم که پشیمان شدند و برای عذرخواهی به خدمت رسیدند. پس بس است. بهتر است فراموش کنی و آرام بگیری!
و تو فرمودی: وای برتو ! مگر پیامبر نفرمود هرکه فاطمه را بیازارد من را آزرده و هرکه من را بیازارد خدا را آزرده؟! مگر نفرمود خشم فاطمه خشم من است و خشم من خشم خداست؟! به خدا سوگند هرگز از آن دو نفر راضی نیستم و با خشم نسبت به آنان دنیا را وداع خواهم گفت. وای برتو! گمان می کنی سبب گریه فاطمه، زخم و آسیب و جراحت و سقط است؟! چطور نگریم در حالی که می بینم امام زمانم غریب و تنها مانده؟ چطور متلاطم نباشم وقتی مردم بیچاره را می نگرم که حتی خود را از توفیق پاسخ سلام امامشان محروم می کنند؟ امامی که نگاه به چهره اش عبادت است، ذکرش عبادت است. امامی که پدرم فرمود فلان جوان یهودی را به خاطر محبتی که از علی در دل داشت به بهشت برزخی بردند. امامی که تنها راه نجات این امت است. چطور نگریم وقتی می نگرم تمام آنچه رسول خدا به خاطرش خون دلها خورد رو به فناست؟
آری مادرجان! آن روز در مدینه خوب دانشگاهی تأسیس کردی. دانشگاهی که تخته سیاه کلاس هایش، درب نیم سوخته شد و قلمش میخ تفدیده. امروز دانشگاهت دانشجوی غیر حضوری هم می پذیرد و تنها مدرک ثبت نامش یک ورق قلب صافی است که به مهر محبت علی ممهور شده باشد. کنکورش آزمون عاشقی است، شهریه اش اشک بر مظلومیت علی و درسش یک کلام بیشتر نیست:

    کارشیعه عاشقی تا مردن است  /   پیش چشم یار سیلی خوردن است


            نویسنده: حجت الاسلام هاشمی محجوبحجت الاسلام سید مصطفی هاشمی محجوب

نظرات (۲)

۱۶ فروردين ۹۳ ، ۱۲:۵۸ خانواده بهشتی
مولای مهربان غزل های من!سلام
سمت زلال اشک من ،آقای من!سلام
نامت بلند و اوج نگاهت همیشه سبز
آبی ترین بهانه ی دنیای من!سلام
ما بی حضور چشم تو اینجا غریبه ایم
دستی سری تکان بده آقای من!سلام
سلام بزرگوار
منتظر حضورتون در وبلاگ خانواده بهشتی هستم.
موفق و مهدوی باشید.
اللهم عجل لولیک الفرج
پاسخ:
سلام و سپاس از حضورتون
داشتم تعجب میکردم که شمادیگه چرا سایتتون رنگ وبوی فاطمیه به خودش نمیگیره؟! کاش یک کم زودتر فاطمیه ای میشدید
پاسخ:
سلام و سپاس از حضور و حسن نظرتون. حق با شماست. مطلب رو کمی دیر گذاشتیم. تذکرات شما باعث میشه بیشتر حواسمونو جمع کنیم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی