راز تحول در قرآن
بسمه تعالی
یا مقلّبَ القلوب و الابصار، یا مدبّر الّیل و النّهار
یا محوّل الحول و الأحوال، حَوِّل حالَنا إلی أحسَنِ الحال[i]
سلام. فرا رسیدن سال نو را به شما عزیزان تبریک گفته و برای شما سالی خوش را آرزو دارم.
به نظرم آمد برای شروع سال به دعای قشنگی که هر ساله همه ما در ابتدای سال آن را با یکدیگر میخوانیم توجه کنیم و شرایط استجابت این دعا را بررسی نماییم.
هر ساله از خداوند میخواهیم: ای منشاء تحول، حال ما را به بهترین حال تبدیل کن.
حال اگر واقعا در ابتدای سال نو، تصمیم داریم با توفیق الهی، تغییری در خود ایجاد نماییم، پس باید شرط حصول این توفیقات الهی را نیز مهیا سازیم.
عزم درونی، عامل تغییر بیرونی
خداوند متعال در سوره رعد میفرماید: "إِنَّ اللَّـهَ لَا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّىٰ یُغَیِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ؛ خداوند سرنوشت هیچ قوم و ملتی را تغییر نمیدهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است، تغییر دهند."[ii]
این آیه یک قانون کلی و عمومی را در زندگی انسانها بیان میدارد: مقدرات انسانها قبل از هر چیز و هر کس در دست خود آنها است و هر گونه تغییر و دگرگونی در خوشبختی و بدبختی اقوام در درجه اول به خود آنها برمیگردد. در واقع شانس و طالع و اقبال و تصادف و تاثیر اوضاع فلکی و مانند اینها هیچ پایه و اساسی ندارد و طبق این اصل قرآنی هرگونه تغییرات برونی، متکی بر تغییرات درونی ملتها و اقوام و انسانهاست. حتی لطف خداوند یا مجازات او نیز منوط به حالات و تغییرات درونی انسانهاست و خود انسانها هستند که خود را مستحق لطف و یا مستوجب عذاب الهی قرار میدهند.
این اصل قرآنی میگوید: برای پایان دادن به بدبختیها و ناکامیها، باید دست به انقلابی از درون بزنیم. یک انقلاب فکری و فرهنگی، یک انقلاب ایمانی و اخلاقی. و به هنگام گرفتاری در چنگال بدبختیها، باید فورا به دنبال نقاط ضعف خویشتن بگردیم و آنها را از دامان روح و جان خود بشوییم؛ نه اینکه نقاط ضعف خود را (که عوامل واقعی شکست هستند) با پوششهای مختلف مخفی کرده و به دنبال عوامل شکست در بیرون خویشتن بگردیم.[iii]
اگر منصفانه به پیروزیها و پیشرفتهای مسلمانان در صدر اسلام بنگریم و آن را با ضعفها و شکستهای مسلمانان درقرون بعد مقایسه کنیم، رد پای همین تغییرات درونی را بسیار پررنگ خواهیم دید. مسلمانانی که در صدر اسلام فضیلت را به تقوا میدیدند و پیروزی واقعی را اطاعت خداوند دانسته و حتی مرگ را در راه خدا، سعادت میدانستند، خیلی زود به دنبال تجملات و تشریفات رفتند، رنگ پوست و عرب و عجم بودن را ملاک فضیلت و برتری دانستند و زندگی با ذلت را به شهادت با عزت ترجیح دادند. این چنین شد که خیلی زود پیشرفتها به عقب گرد تبدیل شد و جامعه اسلامی که سردمدار پیشرفت بود، تبدیل به یک عنصر مصرف کننده در جهان صنعتی گردید.
جک کنفیلد در کتاب "مبانی موفقیت"، اولین اصل موفقیت را قبول 100% مسئولیت زندگی توسط خودمان میداند. یعنی اولین قدم برای رسیدن به موفقیت، این است که بدانیم باعث موفقیتها و شکستهایمان کسی نیست جز خود ما. او فرمول زیر را برای زندگی در نظر میگیرد:
رویداد+ واکنش = نتیجه
او میگوید هر نتیجهای که در زندگی به دست میآید (موفقیت یا شکست) حاصل این است که ما چگونه در برابر رویدادها و حوادث زندگی خود واکنش نشان دادهایم. حال اگر علاقهای به نتایج فعلی خود نداریم، باید یکی از دو راه زیر را انتخاب کنیم:
1- میتوانیم رویدادها را مقصر بدانیم. وضعیت آب و هوا، بی پولی، جنسیت، سیستم جامعه و .... همه عواملی است که ما آنها را مقصر شکستهای خود قلمداد کرده و وجدان خود را راحت میکنیم. حال آنکه در همین شرایط و با همین مشکلات، افراد بسیاری موفقی در جامعه وجود دارند. پس آنها چگونه به موفقیت رسیده اند؟
2- با تغییر واکنش خود نسبت به رویدادها، نتایج دلخواه خود را بدست آوریم. این روش افراد موفق است که به جای مقصر دانستن شرایط، عیب را در خود جستجو کرده و سعی در اصلاح خویشتن مینمایند.
در واقع باید بدانیم: رفتارها و واکنشهای قبلی، همان نتایج قبل را بوجود خواهند آورد. برای داشتن نتایج بهتر و دلخواه خود، باید رفتارها و واکنشهای خود را تغییر دهیم.[iv]
پس بیاییم در ابتدای سال جدید تصمیم بگیریم شرایط و افراد را مقصر ندانسته و با تغییر خویشتن خویش، راه را برای کسب موفقیتهای بیشتر و بزرگتر هموار سازیم.
نویسنده: مهندس حسین وفایخش