حجت الاسلام مصطفی هاشمی محجوب
نام: سید مصطفی هاشمی محجوب
متولد: 1360
مدرک تحصیلی: کاردانی و طلبه سطح دو حوزه علمیه
سیدمصطفی هاشمی محجوب دوازدهم تیرماه هزار و سیصد و شصت درمشهد مقدس دیده به جهان گشود. درسال سوم دبیرستان برخی دروس حوزه را با کمک اساتیدی چون آقایان حجت الاسلام سید مرتضی موسوی نژاد و حسین حمیدی به صورت متفرقه فرا گرفت و پس از اخذ مدرک دیپلم در رشته علوم انسانی به تشویق برخی اقوام و دوستان رسماً وارد حوزه علمیه شد.
طلبگی را در مدرسه امام حسن مجتبی علیه السلام و درک محضر اساتیدی همچون دکتر محمدعلی انصاری شروع کرد و در همان مدت افتخار شرکت در دروس ادیب گرانقدر ابومعین حمیدالدین حجت هاشمی خراسانی را پیدا کرد. سپس در مدرسه علمیه امام حسین علیه السلام موفق به کسب فیض از محضر اساتید دیگری چون حضرت آیت الله سیبویه ، حجت الاسلام محسن ملکی،حجت الاسلام جواد نظافت و برخی اساتید دیگر شد. وی مدتی در مدرسه علمیه جعفریه زیر نظر استاد گرانقدر حجت الاسلام دکتر عبدخدایی تحصیل نمود و سپس با ورود به مدرسه علمیه سیادت توفیق شاگردی دائمی و کسب فیض مستمر در خدمت استاد گرانقدر حجت الاسلام مهدی عدالتیان را پیدا کرد. وی شرکت در درس مکاسب مرحوم آیت الله سیدحمزه موسوی و دروس اخلاق اساتیدی همچون آیت الله فلسفی، آیت الله سیدان و حجج اسلام موسوی نژاد، دست پروری،جمالی،اسلامی فر، دهشت،طباطبایی، امانی،قاسمی و بسیاری اساتید دیگر را علاوه بر علما و اساتیدی که قبلاً بیان شد، جزء بزرگترین افتخارات و توفیقات زندگی خویش می داند. از دوره کودکی با تشویق های مادر و حمایت های پدر گرامش به مداحی اهل بیت علیهم السلام و قرائت قرآن علاقه مند شد. مداحی را پس از مدتی کوتاه در محضر مرحوم حسین زاده و سپس جناب استاد خوش چهره در مهدیه مشهد ، به صورت نیمه حرفه ای از ذاکر با اخلاص اهل بیت حاج کاظم اکبرزاده آموخت و در زمینه قرائت قرآن فقط مدت کوتاهی با نظارت استاد بیژنی و حجت الاسلام دکتر سید احمد وحدتی شبیری ادامه داد. به واسطه مداحی اهل بیت با جلسات و هیأت های زیادی آشنا شد و در راه اندازی و هدایت آنها سهیم شد. به همین مناسبت حتی قبل از ورود به حوزه گاهی در برخی جلسات به صورت غیر رسمی به سخنرانی می پرداخت. در اولین سال ورود به حوزه و پس از آشنایی با تألیفات مرحوم استاد علی صفایی حائری توسط یکی از دوستان طلبه، تحت تأثیر اندیشه های ناب این استاد و وجود زمینه های قبلی که بر اثر مسؤلیتهای فرهنگی در جلسات و هیأت های مختلف پدید آمده بود، به تحقیق علمی و فعالیت میدانی در حوزه تربیت کودک و نوجوان روی آورد و سالیان متمادی در مناطق و مراکز مختلف شهر مشهد در قالب کلاسهای تابستانی مساجد و پایگاههای بسیج به صورت حرفه ای به کار تربیتی پرداخت. آخرین کار تربیتی او که به صورت کاملاً مستقل و طولانی مدت صورت گرفت راه اندازی و اداره مجمع فرهنگی مذهبی فاطمیون بود که حدود ده سال با کمک یکی دیگر از دوستان طلبه به تربیت تعدادی نوجوان از مقطع راهنمایی تا دانشگاه یا حوزه پرداخت و به اعتراف برخی از اعضای آن مجموعه همواره تا هم اکنون در مراحل مختلف زندگی مانند انتخاب رشته، شغل و ازدواج مشاوری پیگیر بوده است. در سال هزار و سیصد و هشتاد و پنج به دست حضرت آیت الله مرتضوی مفتخر به عمامه گذاری و پوشیدن لباس روحانیت شد. ازهمان روزهای ابتدایی ملبس شدنش با پشتوانه تجربیات غیر رسمی گذشته و استعداد وعظ و خطابه ای که از طریق پدر بزرگ مادری ( واعظ شهیر مرحوم حجت الاسلام سید محمد وحدتی شبیری) به ارث برده بود، در جلسات، هیأت ها، مساجد،مجالس خانگی ،ارگانها ،ادارات ،مؤسسات و دانشگاه های مشهد و بسیاری از شهرهای کشور به سخنوری و روضه خوانی پرداخت که پر افتخارترین آنها حرم مطهر امام هشتم بوده و تا به امروز این افتخار از او سلب نشده است. از جمله شهرهایی که او در مسیرانجام وظایف تبلیغی خود به آنها سفر داشته می توان به تهران،رفسنجان، یاسوج، کرمان، شیراز، گرگان، گنبد کاووس، میناب،اهواز،ایرانشهر و برخی شهرهای دیگر اشاره کرد.وی معتقد است بزرگترین افتخار زندگیش روضه خوانی ابی عبدالله الحسین علیه السلام است. از روزهای آغازین باز شدن راه کربلا تلاش کرد خدمت گذار زائران حضرت باشد و غیر از دو سفر اول خود که قبل از معمم شدن بود و به عنوان مدیر کاروان و مداح مشرف شد، توفیق یازده سفر به عنوان روحانی کاروان و یک سفر به عنوان زائر را پیداکرد. از زمان تأسیس مجمع فاطمیون با تشویق استاد، دوست و برادر ارجمندش حجت الاسلام علی اکبر اسکندری سعی کرد در کنار کار میدانی با نوجوانان حاصل تجربیات ارزشمند تربیتی خود را مکتوب و با راهنمایی های استاد عدالتیان تحت عنوان 100 نکته تربیتی به چاپ برساند و در طی مراسمی مورد تشویق حضرت آیت الله نوری همدانی قرار بگیرد . البته این شروع ورود او به عرصه نویسندگی نبود و پیش از آن در تدوین و تنظیم جزوه جرعه ای از دریا به استاد حق پناه کمک کرده بود و رتبه اول را در فراخوان کتاب حوزه علمیه خراسان در آثار سطح یک حوزه به دست آورده و مورد تشویق حضرت آیت الله واعظ طبسی قرار گرفته بود.چاپ این کتاب و عشق شدید او به نوشتن زمینه آشنایی او را با برخی نویسندگان به نام همچون آقایان مهدی شیرزادی ، محمد خسروی راد، حجت الاسلام عنابستانی فراهم نمود تا تجربیات ارزشمند ایشان را سرمایه کار خویش قرار دهد. در همین هنگام بود که با تشویق و راهنمایی برخی از این عزیزان و سایر اساتید خود همچون حجت الاسلام مرتضی دهشت اقدام به تألیف و اولین چاپ از کتاب عمرتون چند نمود. به همین مناسبت و به خواست خداوند با نویسنده شهیر دفاع مقدس جناب آقای سعید عاکف آشنا شد و از راهنمایی ها و حمایتهای دلسوزانه و کارشناسانه ایشان برای تألیف و چاپ سایر آثار خویش بهره برد. وی نویسندگی خویش را تا حد زیادی مدیون محبت های استاد سعید عاکف می داند و معتقد است دو عامل باعث برکت قلمش می باشد: اول متن ابتدای تمام کتابهایش که تقدیمی محضر مادر بزرگوارش حضرت فاطمه سلام الله علیها است و دوم اهدا ده جلد اول تمامی کتاب هایش به کتابخانه مرکزی آستان قدس رضوی.سایر آثار و تألیفات او عبارتند از مثلث راجدی بگیرید که پیرامون سه ضلع تربیتی یعنی خانواده، مدرسه و تشکل می باشد و مقام پنجم را در فراخوان کتابهای روانشناسی دفتر فرهنگی حوزه علمیه خراسان کسب نموده است، سرنخ های تربیتی که توسط شهر بهشت شهرداری مشهد به چاپ رسیده، خواستگاری، موفقیت واقعی در1000روز که باهمکاری یکی از اعضا مجمع فاطمیون تألیف و چاپ شد، دو جلد از مجموعه گل به نام معیارها و حب اهل البیت که به سفارش اداره فرهنگی آستان قدس رضوی نوشته و چاپ شد. به گفته خود ایشان هم اکنون چند کتاب دیگر را به طور همزمان در دست تألیف دارد که از آن میان می توان به انصارالحسین الگوی انصارالمهدی ، طلایی تر از خورشید، نه مریخی و نه ونوسی اشاره کرد.وی در فعالیتهای طلبگی خود سابقه تدریس مباحث اعتقادی، نهج البلاغه و موضوعات اخلاقی را در برخی مدارس علمیه مشهد به همراه داشته و جزء سوابق درخشان تبلیغی خود امام جماعتی و مسئولیت فرهنگی برخی نهادها، شرکتها و مراکز از جمله دفتر مرکزی و بخش مهندسی خوش سیما درشرکت سپاد، کارخانه شیر پگاه، حسینیه شرکت گاز، اداره تعاون خراسان و... را ثبت نموده است. استاد هاشمی محجوب با کشوری شدن طرح صالحین در بسیج جزء اساتید کشوری و استانی این طرح و طرح ولایت و آموزش مدیران کاروان های راهیان نور قرار گرفت و رویکرد فعالیتهای تربیتی خود را از کار میدانی با نوجوانان به تربیت مربی تربیتی و مدیر فرهنگی تغییر داد. حدود دوسال است که ایشان به دستور استاد خویش حجت الاسلام عدالتیان به همکاری با ایشان و استاد سیدمجتبی حورایی و سایر اساتید و پرسنل موسسه فرهنگی راه روشن مشغول شده است و اکنون که با درایت استاد عدالتیان جهت گسترش فعالیتها، مؤسسه به واحد های تخصصی تقسیم شده است، در کنار واحد موفقیت و تحول با مدیریت استاد حورایی و واحد جوان ونوجوان با مدیریت استاد مهرجردی ،مدیریت واحد سبک زندگی را به عهده گرفته است. ایشان بزرگترین حسرت زندگی خویش را درک نکردن دو عالم بزرگوار هم عصرخویش یعنی مرحوم آیت الله واله و مرحوم استاد صفایی حائری می داند و بزرگترین الطاف الهی درزندگی خویش را پس از محبت اهل بیت و همسایگی امام هشتم و سربازی امام عصر و نوکری ابا عبدالله علیه السلام، وصلت خویش با خانواده ای متدین و صالح و همسری مومنه می داند و سپس از نعماتی چون تنها فرزندش سیده اسما و شاگردی پدر معنویش استاد عدالتیان یاد می کند. در مصاحبه اختصاصی سایت با ایشان چند سؤال شخصی پرسیدیم که شاید برای خوانندگان عزیز جذاب باشد:
استاد چه
رنگی رو بیش از همه دوست دارید؟
- فیروزه ای !
به چه ورزشی علاقه دارید؟
- از برخی ورزشها مثل کونگ فو ، تکواندو، ژیمناستیک، تیر اندازی هر کدام بسیار اندک چشیده ام اما به شنا بسیار علاقه مندم.
نظر شما راجع به روانشناسی غربی چیست؟
- به
نظر من هرچه را مذهب تایید نکند و در خدمت مذهب نباشد، بی ارزش است.
بهترین دوست شما
در زندگی چه کسی بوده؟
- به لطف خداوند همیشه دوستان خوبی داشته ام اما در عین حال معتقدم هیچکس غیر از خدا و اهل بیت علیهم السلام ارزش اعتماد صد در صد را ندارد.
چرا
برای واحدتان عنوان سبک زندگی را انتخاب کردید؟
- این عنوان با مشورت استاد عدالتیان و در جهت برداشتن گامی هر چند کوچک در مسیر برآوردن انتظارات مقام معظم رهبری حفظه الله انتخاب شده است.
استاد به عنوان آخرین سوال عرض می کنم به نظر شما ارزش انسان ها در چیست؟
- باید اینگونه نگاه کنیم که هیچ کس کامل نیست! پس مرد را به عقلش نه به ثروتش، زن را به وفایش نه به جمالش، دوست را به محبتش نه به کلامش، عاشق را به صبرش نه به ادعایش، خانه را به آرامشش نه به اندازه اش، اتومبیل را به کاراییش نه به مدلش، مال را به برکتش و نه به مقدارش، غذا را به کیفیتش و نه به کمیتش ،درس را به استادش نه به سختیش، دانشمند را به علمش نه به مدرکش، مدیر را به عمل کردش نه به جایگاهش، نویسنده را به باورهایش و نه به تعداد کتابهایش، سخنان را به عمق معنایش نه به گوینده اش، شخص را به انسانیتش نه به ظاهرش،جسم را به سلامتش نه به لاغریش، دل را به پاکیش نه به صاحبش، بسنجیم.
ممنون از صبرو حوصله تون.
- موفق باشید