یادداشت های یک پدر (قسمت دوم)
از وقتی کودکم به دنیا آمده بود حس ششمم فعال شده بود دیگه با هر صدای گریه ای از کودکم متوجه میشدم که گرسنه شده یا باید پوشکش عوض شود و یا دل درد است و...
متوجه شده بودم که بعد از اینکه شیر می خورد باید آروغ بزند به همین خاطر یکی از کارهای من این شده بود که پس از شیرخوردن روی دستم به شکم بخوابانمش آرام آرام به پشتش بزنم تا هوای داخل معده اش از دهان خارج شود و آرام بگیرد.بعضی از مواقع این عمل کودک (آروغ زدن)خیلی زمان می برد و من همچنان قدم می زدم و آهسته به پشتش می زدم تا زمانی که صدای آروغش را بشنوم.(الحق باید اعتراف کنم در آن زمان هیچ صدایی دلنشین تر از این صدا نبود)البته این حس دلنشین روز اول تولدش هم به سراغم آمده بود. زمانی که پرستار آمد و از خواص اولین شیری که کودک از پستان مادر می خورد گفت، که این شیر باعث جلوگیری از سرماخوردگی کودک میشود و برای سلامتی اش بسیار مفیداست .سوال کرد آیا کودک مدفوع کرده است که جواب منفی شنید و تاکید کرد اولین مدفوع بچه بسیار مهم است .پس از آن مادر با شیر فراوانی که به کودک داد و کمک اطرافیان بالاخره مراد حاصل شد و مدفوع ایجاد.آن زمان هم لحظه ای دلنشین بود
ماهیچه های اطراف دهان نوزاد ضعیف است و نمی تواند کامل شیر بخورد و خود را سیر کند و گاهی اوقات همین امر باعث گریه مداوم کودک می شود برای رفع این مشکل، صبوری مادر لازم است که با صبر و حوصله دفعات شیر دادن را زیاد کند و این مشکل در مورد فرزند من هم بود که همسرم با صبوری فراوان این مشکل را رفع نمود گاهی اوقات شبها که می نشست تا کودک را شیر بدهد من نیز بیدار می شدم و کمک میکردم و مراقب بودم تا از فرط خستگی در طول روز، هنگام شیر دادن به کودک خوابش نبرد و شیر به گلوی کودک نپرد یا ........
چه زیباست که مادر هنگام شیر دادن کودک وضو داشته باشد از برخی بزرگان شنیده بودم که از مادرانشان نقل می کردند چون کودک در این زمان در حال آشنایی با محیط است و ارتباط بیشتری با مادر دارد رابطه شان سریعتر شکل می گیرد و مادر میتواند از این فرصت استفاده کرده، از زمزمه های موزون مانند تلاوت سوره های قرآن،دعاها و ادعیه های معتبر برای آرامش دلبندش استفاده کند.
دوستی را میشناسم که این روش را برای فرزندش مورد استفاده قرار داده بود و کودکش به این نواها عادت کرده و زمانی که دعای عهد به گوشش میرسد متوجه می شد که زمان خواب نزدیک است و این نوا مانند لالایی او را به خوابی آرام فرا می خواند.
نویسنده: دکتر بهرام مقدسی