موفقیت (قسمت پنجم)
داستان افراد ناموفق
در قسمت قبلی به دونمونه از زندگی افراد موفق اشاره شده و در این قسمت به دو نمونه از زندگی افراد ناموفق اشاره می کنم
توجه داشته باشید بعد از مطالعه بخشی از زندگی افراد موفق و ناموفق می خواهیم به یک قانون مهم برسیم که امیدوارم قبل از این که من آن قانون را بیان کنم شما به آن برسید .
1- صادق هدایت:
صادق هدایت (متولد ۲۸ بهمن ۱۲۸۱ )نویسنده، مترجم و روشنفکر
ایرانی است. هدایت از پیشگامان داستاننویسی نوین ایران بود. از آثار او رمانِ
«بوف کور» و «سگ ولگرد» را می توان نام برد
صادق هدایت در ۱۹ فروردین سال ۱۳۳۰ در پاریس خودکشی کرد. آرامگاه وی در گورستان پرلاشز، قطعهٔ ۸۵، در پاریس واقع است.
شرح حال صادق هدایت به
قلم خودش
——————————————-
دستخط صادق هدایت، آذر ۱۳۲۴من
همان قدر از شرح حال خودم رم میکنم که در مقابل تبلیغات امریکایی مآبانه. آیا
دانستن تاریخ تولدم به درد چه کسی میخورد؟ اگر برای استخراج زایچهام است، این
مطلب فقط باید طرف توجه خودم باشد گرچه از شما چه پنهان، بارها از منجمین مشورت
کردهام اما پیش بینی آنها هیچ وقت حقیقت نداشته. اگر برای علاقهٔ خوانندگانست
باید اول مراجعه به آراء عمومی آنها کرد چون اگر خودم پیش دستی بکنم مثل این است
که برای جزییات احمقانهٔ زندگیم قدر و قیمتی قایل شده باشم به علاوه خیلی از
جزییات است که همیشه انسان سعی میکند از دریچهٔ چشم دیگران خودش را قضاوت بکند و
ازین جهت مراجعه به عقیدهٔ خود آنها مناسب تر خواهد بود مثلاً اندازهٔ اندامم را
خیاطی که برایم لباس دوخته بهتر میداند و پینه دوز سر گذر هم بهتر میداند که کفش
من از کدام طرف ساییده میشود. این توضیحات همیشه مرا به یاد بازار چارپایان میاندازد
که یابوی پیری را در معرض فروش میگذارند و برای جلب مشتری به صدای بلند جزییاتی
از سن و خصایل و عیوبش نقل میکنند. از این گذشته، شرح حال من هیچ نکتهٔ برجستهای
در بر ندارد نه پیش آمد قابل توجهی در آن رخ داده نه عنوانی داشتهام نه دیپلم
مهمی در دست دارم و نه در مدرسه شاگرد درخشانی بودهام بلکه بر عکس همیشه با عدم موفقیت
رو به رو شدهام. در اداراتی که کار کردهام همیشه عضو مبهم و گمنامی بودهام و
روسایم از من دل خونی داشتهاند به طوری که هر وقت استعفا دادهام با شادی هذیان
آوری پذیرفته شدهاست روی هم رفته موجود وازدهٔ بی مصرفی قضاوت محیط دربارهٔ من میباشد
و شاید هم حقیقت در همین باشد.
هدایت را درحالی که روی پتویی که در کف آشپزخانه پهن کرده بود، دراز کشیده بود و خاکستر آثار چاپ نشدهاش هم در کنارش قرار داشته، پیدا میکنند و بعد...
2- جان بلوشی:
در پنجم مارس ۱۹۸۲، جنازه جان بلوشی، بازیگر و کمدین آمریکا در هتل شاتومارمون در سانستاستریپ پیدا شد.
با گذشت ۲۵ سال از مرگ بلوشی، همکار او ریچارد بلیزر هنوز خواب دوست خوب خود و «نابغه شیطان» را میبیند که زندگی را در کام خود فرو برد. جان لندیس که بلوشی را در دو فیلم «خانه حیوانات» و «برادران بلوز» کارگردانی کرد، هنوز از اینکه او چنین احمقانه و جوانمرد، از دستش عصبانی است...
وقتی بلوشی در ۳۳ سالگی بر اثر مصرف بیش از حد موادمخدر مرد، آثار زیادی در کارنامه نداشت اما اجراهای او در تلویزیون، سینما و موسیقی بهقدری تاثیرگذار بود که عملاً به چهره برجسته فرهنگ پاپ تبدیل شد. بلوشی در بطن آشفتگیهای اجتماعی دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ در کنار بازیگران و نویسندههایی که همسلیقه بودند، کمدی را در قالبی جدید طرح کرد. میراث دیگر او کلیشه تلخ هالیوود درباره رفتار ویرانگر است که اکنون بیش از هر زمان دیگر در وجود کسانی مانند بریتنی اسپیرز و لیندسی لوهان متجلی است. مرگ تراژیک بلوشی بر وجود او سایه انداخت اما نتوانست استعداد او را محو کند.
در ۱۹۷۸، بلوشی در روز تولد ۳۰ سالگی خود فیلم شماره یک «خانه حیوانات» و ترانه شماره یک «کیف پر از بلوز» (همراه همکارش دان آیکروید) را داشت و در همین حال در قلب «برنامه زنده شنبهشبها» ، محبوبترین نمایش تلویزیونی آمریکا بود. لندیس میگوید هنگام نمایش «برادران بلوز» در ۱۹۸۰، بلوشی به شدت معتاد بوده که این مساله، موقعیت او را به خطر انداخته بود. «همسایهها» (۱۹۸۱)، آخرین پروژه بلوشی بود. او قرار بود در «شکارچیان روح» هم بازی کند اما مرگ امان نداد و بیل موری جایگزین او شد. لندیس میگوید: «هر کاری از دست بلوشی برمیآمد.»
تا اینجا به این نتیجه رسیدیم که :
♦♦♦◄قانون اول:
بلاء و مشکل برای همه هست؛ أَلْمَصائِبُ بِالسَّوِیَّةِ
مَقْسُومَةٌ بَیْنَ الْبَرِیَّةِ
شرح غرر، ج 1 ص 344حدیث1302
گرفتارى ها و ابتلائات به صورت مساوى و یکسان میان مردم تقسیم شده است.(مستدرک الوسائل، ج 2، ص 481)
دل بی غم در این عالم نباشد اگر باشد بنی آدم نباشد
♦♦♦◄قانون دوم:
افراد مختلف یک اتفاق واحد را بسته به نوع دیدگاه خود متفاوت می بینند.
حادثه و مشکلات زندگی در افراد مختلف عکس العمل و رفتار متفاوتی ایجاد می کند- در یکی عامل پیشرفت و در دیگری عامل افسردگی و خودکشی ( این شما هستید که تعیین می کنید)
با توجه به قانون اول می توان به این
نتیجه رسید که :
♦♦♦◄قانون سوم:
نوع عکس العمل و رفتار انسان الزاما ربطی به خودحادثه ای که در زندگی اتفاق افتاده است ندارد(چون افراد دیگری با هما ن مشکل وحتی بدتر از آن مشکل، رفتار متفاوتی از خود نشان داده اند)
مثالی دیگربرای واضح شدن این مطلب؛داستان راننده تاکسی عصبانی و خوشحال:
((((انشاء الله در قسمت بعدی))))