مدرسه
خانواده و مدرسه هر کدام نقش خاص خود را ایفا می کنند، در خانواده
بیشتر روابط فردی و عاطفی حاکم است و در مدرسه روابط جمعی و منطقی نمود پیدا می
کند.
بنابراین هرکدام از این دو محیط، مکمل دیگری است و ارتباط صمیمی این دو با هم می تواند کمک زیادی به شکل گیری صحیح شخصیت افراد کند. تحقیقات، نشان داده در مدارسی که والدین با معلمان و مسئولان مدرسه کمتر ارتباط داشته اند، دانش آموزان از مشکلات رفتاری بیشتری برخوردار بوده اند. غالباً والدین گمان می کنند که اگر فرزند خود را روانه ی مدرسه کنند، وظیفه ی تعلیمی و تربیتی خود را نسبت به وی انجام داده اند و تمام کاستی ها و نقص ها را در این جهات از چشم مدرسه می بینند و انتظار دارند، مدرسه به تنهایی این بار را بر دوش بکشد و چون مدرسه هرگز به تنهایی از عهده ی چنین تربیتی برنمی آید، والدین گمان می کنند، راه چاره، تعویض مدرسه یا استخدام معلم خصوصی است.
نوک پیکان
باید اعتراف کرد که در محیط مدرسه، این فقط معلم یا استاد نیست که
در شکل گیری شخصیتی افراد تأثیر گذار است و عوامل دیگری همچون: قوانین مدرسه،
برنامه های جانبی(مانند: مراسم ها، اردوها، مسابقات و...) مدیریت، کادر اجرایی و
ناظم و حتی هم کلاسی ها در این مسأله دخیل هستند.
اما باید به این نکته نیز توجه داشت که در این میان، چشمان ظریف بین و قلب پر از
محبت و خیرخواهی معلم، بیشترین نقش را ایفا می کند به طوری که گاهی ممکن است
ارتباط خوب یک معلم با دانش آموز خود تأثیر زیادی روی علاقه ها، نوع نگرش، تفکرات
و تمایلات او بگذارد و این مسأله مخصوصاً در دوره ی ابتدایی، بیش از سایر دوره هی
تحصیلی خود را نشان می دهد و شاید در دوره ی راهنمایی همین ارتباط از سوی مشاور
مدرسه یا مسئول پرورشی بیشتر مورد نیاز باشد.
استقلال طلبی
تأثیر پذیری دانش آموزان و گرایش آن ها نسبت به معلمان و متصدیان پرورشی مدرسه، رفته رفته با پایان یافتن دوره ی راهنمایی و ورود ایشان به مقعط دبیرستان کم رنگ شده، نوجوانان علاقه ی زیادی به جمع های رفاقتی نشان می دهند.
گاهی این ابراز علاقه در قالب شرکت در جلسات مذهبی یا پایگاه های بسیج و تشکل های فرهنگی است و گاهی به صورت یک تیم ورزشی، گروه هنری، عضویت در احزاب یاسی یا حتی در برخی موارد شرکت در میهمانی های غیر اخلاقی یا جمع های صرفاً تفریحی بی هدف و مخرب است.
نکته ی مهم اینجاست که پایداری همه ی صفات و ارزش هایی که افراد در دوره ی کودکی و نوجوانی از خانواده و مدرسه آموخته اند، به این گروه بستگی داشته و این تشکل است که می تواند پشتوانه ای برای تثبیت ارزش ها یا از بین بردن آنها باشد.
آشنایی اولیه ی نوجوان با برخی از این گروه ها می تواند از درون مدرسه و حتی از طریق برخی معلمان، اساتید و یا همکلاسی ها باشد.
بنابراین عواملی همچون:
هوشیاری مسئولان مدرسه.
رابطه ی خوب معلمین با دانش آموزان.
وجود یک مشاور قوی در مدرسه.
پیوند محکم بین خانواده و مدرسه.
پیگیری های هوشمندانه والدین نسبت به رفت و آمدهای فرزندان در مسیر مدرسه.
تحقیق مسئولان مدرسه و والدین درباره ی رفاقت های فرزندان و...
همه، مواردی هستند که می توانند
در اطلاع پیدا کردن از وجود زمینه های گرایش نوجوانان به تشکل های مناسب و برنامه
ریزی زیرکانه ی والدین و کادر مدرسه در جهت دهی خوب ایشان، تأثیر بسیاری بگذارند.
نویسنده: حجت الاسلام هاشمی محجوب