هنر خواستگاری
وقتی از مهم ترین و سرنوشت سازترین مراحل زندگی یک دختر یا پسر حرف می زنیم، از چه چیزهایی یادمان می آید؟ مدرسه رفتن، گواهینامه گرفتن، دانشگاه رفتن، ازدواج، انتخاب شغل و...برای کدام یک از این امور نباید آموزش های خاص ببینیم و آمادگی های قبلی پیدا کنیم؟
صرف رسیدن به سن گواهینامه دلیل بر موفقیت در این کار نیست. این که تو
رانندگی را دوست داری ، یا اینکه ماشین هم خریدی یا پول خرید ماشین را هم
داری، کفایت نمی کند؛ بلکه باید در کلاس آیین نامه شرکت کنی، چندین جلسه ی
عملی ببینی و با ریزه کاری ها، قواعد و قوانین آشنایی پیدا کنی تا بتوانی
نتیجه ی مطلوب را در آزمون رانندگی کسب کنی.
ازدواج نیز به عنوان یکی از مهم ترین و سرنوشت سازترین یا حتی مهم ترین و
سرنوشت سازترین قسمت زندگی، نیاز به آموزش، یادگیری، مطالعه و مشورت بسیار
دارد و این مطلب آنقدر دقیق است که حتماً باید برای هر مرحله ای که جلو می
روی، اطلاعات و ریزه کاری های متناسب با آن را یاد بگیری. بنابراین
خواستگاری که از اولین قدم های ازدواج به حساب می آید، واقعاً یک هنر است و
تکنیک می خواهد. این طور نیست که سؤالی بپرسی و پاسخی بشنوی و پاسخی بگویی
و تمام شود. بلکه باید سوالاتی ظریف و با دقت کامل بپرسی و پاسخ هایی
صادقانه و برخواسته از اندیشه ها و باورها بدهی و باید شنیده ها را تجزیه و
تحلیل کنی و برداشتها را به مشورت بگذاری. اگر تعداد جلسات خواستگاری
بیشتر شد و یا زمان جلسات طولانی شد، اصلاً نگران نباشید. یک عمر زندگی ارزش چند ساعت و چند روز وقت گذاشتن بیشتر را دارد. باید
با ملاک ها و معیارهای صحیح آشنا شویم، آن ها را با گفته ها و شنیده ها
مطابقت دهیم و اگر به نتیجه نرسیدیم، برای برداشت درست حتماً مشورت کنیم.
دقت کنید: همیشه یک پسر یا دختر خوب، الزاماً همسر خوبی نیست!
پس
باید بفهمیم که آیا این پسر یا دختر خوب، دارای ملاک های همسر هم هست؟! و
فهم این مطلب ظریف و مهم نیاز به یک نقشه ی دقیق از قبل طراحی شده دارد که
ما می خواهیم به کمک هم این نقشه را ترسیم کنیم.
من برای شما حداقل 4 و
حداکثر 5 تا 6 جلسه را پیش بینی کرده ام و کم یا زیاد شدن این جلسات بستگی
به مطالبی دارد که در توضیح جلسات خواهم گفت.
به خاطر داشته باشید این جلسات غیر از جلسه ای است که خانم ها قبلاً رفته اند و پسندیده اند!!
جلسه اول
به چشم خریدار نگاه کنید:
چون
قرار است با هم راحت حرف بزنیم، این عنوان را انتخاب کردم. می دانم شما
باهوشید و تا چشمتان به عنوان مطلب افتاد، همه ی حرفی که می خواهم بگویم را
حدس زده اید! اما باز هم ادامه ی نوشته را مطالعه کنید، یقیناً ضرر
نخواهید کرد!
جلسه ی اول خواستگاری را به بررسی مطالب ظاهری سپری کنید. آیا صورت و شکل
ظاهری پسری که به خواستگاری شما آمده یا دختری که به خواستگاری او رفته
اید، را می پسندید؟! اندام کلی، کوتاهی یا بلندی قد ، رنگ پوست و نوع لهجه
و گویش او را چطور؟!
اگر همین موارد از نظر شما غیر قابل تحمل است، دیگر نیازی به ادامه ی صحبت
و قرار جلسات بعدی نیست. اگر ایده آل شماست که چه بهتر، و اگر نیست آیا در
صورت توافق در مطالب بعدی و داشتن سایر ملاک ها ظاهر او برایتان قابل تحمل
هست یا خیر؟!
پس در صورتی ادامه دهید که یا ایده آل باشد یا قابل تحمل!!
علاوه بر ظاهر طرف مقابل، می توان مطالب ظاهری دیگری از قبیل: سر و وضع و
نوع پوشش، ظاهر خانه یا ماشین، رعایت آداب نشستن، خوردن، راه رفتن، کفش
پوشیدن و کفش درآوردن، نوع خنده، خجالتی بودن یا نبودن، اضطراب داشتن یا
نداشتن، وقار یا سبکی و... را در همین جلسه مورد بررسی قرار داد و در صورتی
که نکته ی قابل توجهی مشاهده شد که با ملاک ها و معیارهای مهم و درجه یک
شما منافات داشت، یا جلسات بعدی را اصلاً پیگیری نکنید و یا حتماً در جلسات
بعدی لابه لای صحبت ها، روی این نکته زوم کنید!!
برای اینکه در این
جلسه ظاهراً خیلی هم بیکار نباشید سعی کنید توپ را به داخل زمین طرف مقابل
بیاندازید و از او بخواهید صحبت کند و شما بیشتر شنونده باشید یا اگر اصرار
کرد که شما بپرسید، یک سؤال کلی برای اینکه تمام مدت او حرف بزند، کافی
است. مثلاً بپرسید: همسر ایده آل شما باید چه خصوصیاتی داشته باشد؟!!
جلسه دوم
از کلیات روحیه ی شخصی خود پرده بردارید:
در
این جلسه لازم نیست به جزئیات زندگی خود و روحیات و شخصیت خود بپردازید.
وقتی هنوز معلوم نیست که چقدر باهم به تفاهم و توافق برسید پس نیازی نیست
که یکجا از همه ی اسرار و ریز زندگی خود پرده بردارید. احتیاط در آن است که
گام به گام پیش بروید.
بهتر است این جلسه را به یک بحث دو طرفه مبدل کنید و به ازای هرچه می
گویید، از طرف مقابل نیز اطلاعات طلب کنید. این بار کلیات روحیه و شخصیت
خویش را تماماً تعریف کنید و نظر طرف مقابل خود را راجع به اینچنین شخصیت و
روحیاتی جویا شوید.
مثلاً اینکه : من کلاً بسیار آرامم و از هیجان خوشم نمی آید، اهل ریسک
نیستم، خیلی هم اهل میهمانی ها و رفت و آمدها نیستم، زیاد عصبانی می شوم یا
بر عکس این مطالب.
پس هر روحیه ای را که از روحیات خود برای طرف مقابل تعریف کردید از او دو سؤال بپرسید:
- نظر شما درباره ی این روحیه چیست؟!
- آیا شما هم دارای چنین روحیه ای هستید یا نقطه ی مقابل آن را دارید یا همین روحیه را در درجه ای کمتر یا بیشتر دارا هستید؟!
جلسه سوم
به جزئیات بپردازید:
پس از گذراندن دو مرحله ی قبل، در جلسه ی سوم خواستگاری، که یکی از حساس ترین مراحل است و احتمال جدی تر شدن این گزینه بیشتر شده است، باید با دقت تمام جزئیات خلق و خو، عادات، عقاید و افکار، دوست داشتنی ها و نداشتنی ها، اهداف، آرمانها و آرزوهای طرف مقابل را با طرح سؤالات دقیق و ظریف از او بپرسید و این اطلاعات را تا حد امکان از او کشف کنید. برای راحتی کار شما برخی از سؤالات را اینجا می آورم و البته باز هم به هوش و زکاوت شما ایمان دارم که در کم و زیاد کردن این سؤالات یا ترتیب پرسیدن آن، حتماً بهترین کار را انجام خواهید داد.
برخی از سؤالات پیشنهادی:
1) نظر شما راجع به ادامه ی تحصیل چیست؟ ( هم برای خودتان و هم برای همسر آینده تان )
2) تعریف شما از حجاب برای زن، دقیقاً چیست؟
3) آیا با اشتغال خانم ها موافقید؟
4) چقدر اهل رفت و آمدهای خانوادگی و شرکت در مهمانی های فامیل، پایبندید؟
5) معمولاً مهمانی های شلوغ و رسمی را ترجیح می دهید یا دید و بازدیدهای خودمانی را؟
6) چقدر اهل رفت و آمد با دوستان هستید؟ آیا می پسندید همسرتان هم رابطه ی
نزدیکی با دوستان دوران مجردی داشته باشد و رفت و آمد با ایشان را ادامه
دهد؟
7) درآمد ماهیانه ی شما دقیقاً چقدر است؟ و منابع مالی شما چیست؟
8) گرمایی هستید یا سرمایی؟
9) مراسم عروسی ایده آل از نظر شما چگونه باید باشد؟ ( لطفاً با جزئیات بگویید )
10) آیا اهل ورزش هم هستید؟ چه رشته ای؟ در چه حدی؟
11) رابطه ی شما با کدام یک از اعضای خانواده بهتر است؟ با خانواده ی پدری بیشتر رفت و آمد دارید یا با خانواده ی مادری؟
12) چقدر و چگونه به والدین خود احترام می گذارید؟
13) آیا آدم کم خوراکی هستید و هر چیزی را نمی خورید؟ یا هرچیز مفیدی را به اندازه استفاده می کنید؟
14) در صورت بروز اختلاف سلیقه بین شما و همسرتان چه عکس العملی خواهید داشت؟
15) معمولاً خشم و عصبانیت، یا دلخوری و ناراحتی را چگونه بروز میدهید؟
16) چقدر اهل در بازار چرخیدن و کشف تنوع اجناس هستید؟
17) به تزئینات و اجناس لوکس و صرفاً تشریفاتی، علاقه دارید؟
18) تا چه اندازه به رسوم خانوادگی و سنت های قدیمی پایبندید؟ چند مورد از
رسم هایی که در عروسی یا برخورد با خانواده ی عروس یا داماد در فامیلتان
وجود دارد را نام ببرید؟
19) بهترین تفریحتان چیست؟ و چه نوع تفریحاتی را بیشتر می پسندید؟
20) چقدر اهل مسافرت هستید و معمولاً با چه کسانی، چه وسیله ای، کجا و چگونه مسافرت می کنید؟
21) آیا اهل شرکت در جلسات و هیئت های مذهبی هم هستید؟ چه اندازه؟ آیا دوست دارید این گونه مراسمات در منزل شما هم برگزار شود؟
22) آیا تا به حال بیماری مهم خاصی داشته اید؟
23) تصمیم دارید پس از ازدواج در کدام شهر ساکن باشید؟ آیا ممکن است شرایط
شما ایجاب کند به شهر دیگری نقل مکان کنید؟ اگر همسرتان به دلیل موجه
مجبور به نقل مکان شد، آیا او را با کمال میل همراهی خواهید کرد؟
24) نظر شما راجع به رانندگی برای خانم ها چیست؟ شما گواهینامه دارید؟
25) آیا اهل کار در منزل هستید؟ چه کارهایی را بهتر بلدید؟
26) آیا به آراستگی و پیراستگی ظاهری خود اهمیت می دهید؟ چقدر؟
27) به نظر خودتان، آیا آدم تمیزی هستید؟ آیا وسواس هم دارید؟
28) چقدر برای کارهای روزانه ی خود برنامه ریزی قبلی دارید؟ آیا آدم خوش قولی هستید؟
29) چقدر اهل موسیقی هستید؟ و چه نوع موسیقی را بیشتر می پسندید؟
30) مرجع تقلید شما کیست؟
31) از میان شخصیت های تاریخی چه کسی را بیشتر دوست دارید؟ از رجال سیاسی چطور؟ آیا با یک روحانی ارتباط مشاوره ای دارید؟ چه کسی؟
32) چه چیزهایی را اصلاً نمی توانید تحمل کنید؟
33) روی کدام یک از صفات و روحیاتتان تعصب دارید و به هیچ وجه حاضر به تغییر آن نیستید؟
34) چقدر اهل مطالعه هستید و چه نوع کتاب هایی را بیشتر می خوانید؟
35) در انجام واجبات و مستحبات، ترک محرمات و مکروهات، چقدر تقید دارید؟
36)جذاب ترین گفتگوها برایتان گفتگو راجع به چه موضوعاتی است؟
37) کارهایی که به شما سپرده می شود را معمولاً سریع انجام می دهید یا آرام و با حوصله؟
38) به نظر خودتان چقدر مسئولیت پذیرید؟
39) تا چه اندازه در زندگی اهل ریسک کردن هستید؟
40) نظر دیگران چقدر در زندگی شما و تصمیم گیری هایتان دخالت دارد؟
تذکر:
این سؤالات با کمی تغییر و کم و زیاد کردن، هم می تواند از طرف دختر
پرسیده شود و هم از طرف پسر، البته اگر احساس کردید پرداختن به همه ی این
سؤالات در یک جلسه زمان زیادی می برد، حتماً می توانید آن را به دو یا سه
قسمت تقسیم کنید و در جلسات متعدد به پاسخ مورد نیاز برسید. باز تکرار می
کنم اصلاً نگران طولانی شدن تعداد و زمان جلسات نباشید و اگر با مخالفت
خانواده ی طرف مقابل در این مورد مواجه شدید، یقین کنید خود این مخالفت
نشانه ای بر کوته فکر بودن، بی تفاوتی یا افراطی بودن آن خانواده است، که
خود این می تواند ملاکی برای جلوتر نرفتن باشد!
جلسه چهارم
سطح فکرش را بسنجید:
این
جلسه مخصوص کسانی است که در جلسات گذشته در پاسخ اکثر سؤالاتشان عبارات: «
من هم همینطور ! » ، « من هم نظرم همین است! » ، « با هم تفاهم داریم! » و
از این دست جملات کوتاه، رضایت بخش و بدون توضیح و تفسیر شنیده اند.
این هماهنگی زیاد در نظرات و سلایق می تواند یکی از سه مفهوم زیر را داشته باشد:
1) واقعاً با هم تفاهم زیادی دارید.
2) طرف مقابل اصلاً طرح و نقشه و فکر و ایده ای برای زندگی آینده اش ندارد و برای همین هرچه شما می گویید را تصدیق می کند.
3) آنقدر از ظاهر شما، موقعیت خانوادگی یا شغلیتان خوشش آمده که می خواهد به هر قیمتی شده، شما را به دست آورد.
بسیار واضح است که از این سه مفهوم فقط مورد اول مطلوب است و اگر هر کدام
از انگیزه های دوم یا سوم مطرح باشد، این فرد شایستگی همسری شما را ندارد.
برای اینکه تا حدودی بتوانید به این مطلب پی ببرید، کافی است شما در جلسه ی
چهارم ضمن تکرار چکیده ای از همان مطالب جلسات قبل با بیانی متفاوت،
دیدگاه خود را راجع به برخی موارد به صورت کاملاً نا محسوس و برعکس بگویید و
ببینید آیا باز هم در عین تغییر دیدگاه خود، با همان پاسخ و نظر قبلی
مواجه می شوید یا او هم نظرش تغییر می کند؟ اگر باز هم موافقت و اظهار
تفاهم بود، مشخص است که یکی از دو انگیزه ی مذموم دلیل این تفاهم ظاهری است
و در غیر این صورت خود را برای جلسه ی بعدی آماده کنید.
نگران نباشید؛ این تغییر نظرات باعث عقب نشینی طرف مقابل شما نمی شود، چون
شما دقت داشته اید فقط چند مورد کوچک را عوض کنید و از طرفی تعداد جلسات
گذشته که همگی هم خوب پیشرفت داشته است، اطمینان او را نسبت به شما بیشتر
کرده است تا شک و تردید احتمالی این جلسه. پس حتماً به جلسه ی بعدی تن می
دهد و شما در جلسه ی بعد فرصت اصلاح زیرکانه ی نظرات خود را خواهید داشت.
جلسه پنجم
کاملاً خود را تعریف کنید:
حالا
نوبت افشای خود رسیده و باید کاملاً صادقانه تمام آنچه را که تا آن لحظه
هستید، برای طرف مقابل خویش مو به مو شرح و توضیح دهید و همه ی نقطه قوتها،
نقطه ضعف ها، انتظارات و توقعات، آرزوها و نقشه ها و برنامه های آینده،
دوست داشتن ها و دوست نداشتن ها و هر آنچه را که فکر می کنید همسر آینده
تان باید با خبر باشد را به او بگویید.
توجه کنید! صداقت را با حماقت اشتباه نگیرید! منظورم از صداقت و بیان همه
چیز، اشتباهات گذشته ی زندگی تان نیست. اشتباه هایی که خودتان هم از آن ها
پشیمانید و اصلاً تأثیری در روند زندگی آینده تان ندارد. گفتن این گونه
مطالب حماقت است، نه صداقت!!
البته من به نیت خیر شما و پاکی درونتان کاملاً احترام می گذارم، اما آن
دسته از اشتباهاتی که ممکن است در زندگی هر انسانی رخ دهد، و اصلاً مرتبط
با شخصیت یا نوع زندگی فعلی او نیست، جزء اسراری به حساب می آیند که خداوند
انسان را موظف کرده پس از توبه، آن را در صندوقچه ی سینه اش حفظ کند و کسی
جز خدا را که ستارالعیوب است و در کنار ستارالعیوبی، الرحم الراحمین هم
هست، از آن راز باخبر نکند.
حتی در بهترین حالت و خوش بینانه ترین وجه که کاملاً توانسته باشید طرف مقابل را مجاب کنید که این اشتباه مربوط به گذشته ی زندگی من است و اصلاً ربطی به زندگی فعلی من ندارد، باز هم هرگز نخواهید توانست این نکته را از پس زمینه ی فکری او پاک کنید و اصلاً نمی شود تضمین کرد که این پس زمینه در آینده به یک پُتک بدبینی و بددلی تبدیل نشود و دائماً بر سر شما فرود نیاید!!
« فقط خداست که هم می بخشد و هم در دیدش نسبت به شما تأثیر نمی گذارد. »
حتماً
می خواهید کمی دقیق تر این جلسه را تشریح کنم. واقعیت این است که در این
جلسه شما باید تمام سؤالاتی را که در جلسه ی سوم پرسیدید، اکنون خودتان
صادقانه پاسخ دهید و عین اطلاعاتی را که در آن جلسه کسب کردید، در اختیار
طرف مقابل هم قرار دهید.
توصیه می کنم این بار شما منتظر نمانید که او هم از شما همان سؤالات را
بپرسد! خودتان پیش دستی کنید و پاسخ ها را در اختیارش بگذارید. البته نظر
من این است که این بار مطالب خود را به صورت موارد توضیحی و مکتوب ارائه
کنید تا هم خودتان مطمئن شوید چیزی از قلم نیفتاده و هم به طرف مقابل این
اطمینان را بدهید که من آنقدر در گفته هایم صادقم که حاضرم همه ی آن ها را
به صورت مکتوب و امضا شده در اختیار شما و خانواده تان قرار دهم. نترسید
اگر این کار به ضرر زندگی آینده تان بود قطعاً توصیه نمی کردم. با این کار،
هم یک فصل الخطاب در بسیاری از اختلاف سلیقه های جزئی آینده ی زندگی
خواهید داشت و هم برای خود شما یک عامل کنترل کننده است که بعداً از تعهدات
خویش تخلف نکنید و به زندگی و حتی شخصیت آرمانی خویش نزدیک تر شوید.
این بار هم برای نمونه و الگو یکی از این نوشتارها را ذکر می کنم و البته
می دانم بدون تذکر هم شما متوجه می شوید که این یک نمونه است و شما باید
متناسب با روحیات و موقعیت زندگی خود بنویسید و تعداد مواردش را کم یا زیاد
کنید. البته این نکته را تذکر می دهم که هرچه مواردِ بیشتر و ریزتر و ظریف
تری را بنویسید، به زندگی آینده تان بیشتر کمک خواهد کرد
معرفی خودم!
بسم الله الرحمن الرحیم
خدایا! تو را شاهد می گیرم که هرآنچه در این برگه می نویسم، با صداقت تمام سعی در معرفی خود دارم و این همه ی آن چیزی است که در حال حاضر هستم. البته بسیاری از این موارد را باید به خاطر تو و رضایت تو اصلاح ، عوض یا تقویت کنم، ولی فعلاً برای شروع زندگی مشترک چیزی جز این موارد نیستم:
1) کارم فکری است و انتظار فضایی آرام را از خانه و خانواده دارم.
2) مطالعه را بسیار دوست دارم.
3) کار اداری و پشت میز نشستن را نمی پسندم.
4) بسیار اهل مسافرت هستم.
5) سفرهای خانوادگی را دوست دارم اما ممکن است شرایط کارم ایجاب کند گاهی انفرادی سفر کنم.
6) اماکن زیارتی را برای سفر ترجیح می دهم و بعد مکان های تاریخی و طبیعت...
7) از مهمانی های شلوغ خوشم نمی آید و معمولاً دید و بازدیدهای کوتاه،
خلوت و صمیمی را ترجیح می دهم ولی تا حد امکان وحتی گاهی بر خلاف میل
باطنی، سعی می کنم آداب و سنت ها را رعایت کنم، البته تا جایی که خلاف شرع و
شأن نباشد.
8) نه کسی را با دیگران مقایسه می کنم و نه دوست دارم با کسی مقایسه شوم.
9) اهل مشورت هستم و اعتقاد دارم انسان های عادی بدون مشورت به کمال نمی رسند.
10) مقلد آیت الله.... هستم.
11) اهل حرف های سیاسی نیستم مگر خاصیتش اصلاح یا تقویت یک عمل باشد و یا
این بحث به صورت کاملاً علمی و با پیشینه ی مطالعاتی خوب صورت گیرد.
12) معتقدم بشر بزرگ ترین ضربه ها را از افراط و تفریط خورده و شدیداً سعی دارم در همه ی موارد، حد تعادل را رعایت کنم.
13) با آدم های وسواسی رابطه ی خوبی ندارم و از معاشرت با آن ها رنج می برم.
14) به صدقه و انفاق بسیار معتقدم.
15) کارهایم را سریع انجام می دهم و از سستی و رخوت بیزارم.
16) فوق العاده گرمایی هستم و به فصل زمستان علاقه ی بیشتری دارم تا فصول دیگر.
17) تا به حال بیماری خاصی نداشته ام.
18) به آراستگی ظاهری و نظافت شخصی مُقید هستم و خرج کردن در این موارد را از مصادیق اسراف نمی دانم.
19) تصمیم ها و حرف هایم غالباً منطقی است ولی باطناً بسیار عاطفی هستم و
به ابزار محبت های گفتاری علاقه ی بیشتری نشان می دهم والبته نسبت به طعنه
ها، کنایه ها و حرف های دیگران حساس ترم.
20) از نظر مالی در حد بسیار معمولی و حتی رو به پایین اجتماع هستم و
البته این وضعیت غیر از اوضاع مالی پدر و خانواده ام هست که تقریباً متوسط
رو به بالا هستند.
21) معتقدم هرچه برای زندگی لازم است باید خوب و حتی بهترین آن را تهیه
کرد، اما از جمع کردن وسایل غیر لازم و صرفاً تشریفاتی به شدت پرهیز دارم.
22) اهل چشم و هم چشمی نیستم.
23) کل مبلغ درآمد ماهیانه ی من.......... تومان است.
24) به قرارهای معنوی میان زن و شوهر بسیار علاقه مندم.
25) قلباً از میان تمام شیوه های برگزاری مجالس عروسی، مراسمات مختصر
خانگی و زیارتی را ترجیح می دهم تا جشن گرفتن در تالار و غیره را.
26) با در نظر گرفتن دلایل عقلی، شرعی و سیره ی بزرگان، توافق در مورد
مهریه را بر روی 14 عدد سکه، نشانه ی فرهنگ بالای طرفین می دانم.
27) خیلی اهل ورزش نیستم ولی به شنا علاقه دارم.
28) برای پوشش و لباس زن هنگام خروج از منزل، فقط رنگ مشکی ساده را می پسندم و حتی با جوراب و روسری رنگی مخالفم.
29) با بازار رفتن مشکلی ندارم ولی در بازار چرخیدن را دوست ندارم و
معمولاً قبل از رفتن به بازار، کالای مورد نیاز و محدوده ی مغازه های مناسب
را انتخاب می کنم و با مراجعه به اولین مغازه، خرید لازم را انجام می
دهم!!
30) خیلی اهل کار منزل نیستم و فرصت این کار را هم ندارم ولی در صورت نیاز، با کمک کردن در برخی امور، مشکلی ندارم.
31) صمیمیت و ادب زن را در برخورد با دیگران، البته با متانت و وقار می
پسندم و معتقدم بیشتر شادابی و نشاط زن، باید در رابطه اش با همسر خود خرج
شود.
32) دوست دارم همسرم قدرت نفوذ در قلب خانواده ام را داشته باشد و در صورت
اختلاف سلیقه با ایشان در موارد خاص، بدون گله گذاری و رساندن این مطلب به
من و مشغول کردن ذهن من، با اغماض و چشم پوشی کردن، بدون کوتاه آمدن از
ارزش های منطقی و شرعی خود، انعطاف پذیر باشد.
33) با کارهای تحقیقاتی، مطالعاتی و فرهنگی زن، در صورتی که مانع رسیدگی
به زندگی و مدیریت داخلی خانواده و انجام وظایف مادرانه نباشد، مشکلی
ندارم.
34) اتاقم خیلی تمیز و منظم نیست، اما به زندگی تمیز و منظم بسیار علاقه دارم.
35) اعتقاد دارم همانطور که از نظر جسمی، محرم ترین فرد به انسان همسر
اوست، از نظر فکری و روحی هم همین طور است. برای همین، رازدار بودن زن و
شوهر را صفتی ارزشمند می دانم و دوست دارم همسرم از من محرم تر نداشته
باشد.
36) راه حل اختلاف سلیقه های زن و شوهر را در : الف) محبت صمیمانه و منطقی
، ب) مشورت با فرد مورد اعتماد طرفین، ج) کوتاه آمدن و گذشت به خاطر زندگی
میدانم.
37) والدین بسیار با نشاط و دارای روحیه ای جوان دارم.
38) در مسائل مالی سعی می کنم وابسته پدرم نباشم؛ هرچند ایشان در حد توان پشتیبانی می کنند.
39) فعلاً برای زندگی شهری غیر از .............. را در نظر ندارم، اما
ممکن است در آینده به خاطر شرایط کاری مجبور به نقل مکان شوم.
40) فعلاً وسیله ی نقلیه یا خانه ای از خود ندارم.
41) با طولانی شدن دوران عقد، بیش از سه یا چهار ماه موافق نیستم.
42) پوشیه و نقاب را برای زن حُسن می دانم ولی اصراری ندارم.
43) از دو رویی و نفاق بسیار متنفرم و سعیم بر صداقت است.
44) سعی می کنم مستحبات را انجام دهم و از مکروهات پرهیز کنم اما در این
امور خیلی موفق نیستم و امیدوارم با ازدواج، رفیق راهی در این مسیر پیدا
کنم و موفق تر باشم.
45) تا حدودی بد خوراک هستم.
46) جذاب ترین گفتگوها برایم صحبت راجع به مسائل اخلاقی است.
47) ذاتاً شنونده بودن را دوست ندارم و دلم می خواهد غالباً گوینده باشم اما سعی می کنم شنونده ی خوبی هم باشم.
48) تُن صدای بالایی دارم اما بسیار کم عصبانی می شوم و بیشتر ناراحتی خود
را با تغییر چهره یا سرد شدن برخورد نشان می دهم، و شدیداً دوست دارم به
محض دلخوری مسأله را بازگو کنم و یا به صورت پیغام صوتی یا کتبی به طرف
مقابل تذکر دهم تا به کینه تبدیل نشود.
49) با امام جماعت مسجد محله یمان رابطه ی خوبی دارم و چون ایشان فرد بسیار خوش سلیقه و آگاهی است، غالباً با ایشان مشورت می کنم.
50) با خانواده ی پدری بیشتر رفت و آمد می کنم تا با خانواده ی مادری...
و...
امضا و تاریخ:
تذکر نهایی:
فراموش نکنید مطالب این جلسه را هم می توانید با در نظر گرفتن شرایط، در
دو یا چند جلسه به بحث و گفتگو بگذارید و حتی پس از آن نیز می توانید جلسه ی
دیگری را به مرور همه ی آنچه از جلسه ی اول تا کنون گفته و شنیده اید،
اختصاص دهید.
از اینجا به بعد را به دست خانواده ها و بزرگترها بسپارید تا به مذاکره ی
با یکدیگر، و پرس و جو بپردازند و سپس به طور رسمی قرارهای بین دو خانواده
مشخص شود. این نکته را هم به شما و هم به خانواده یتان جداً توصیه می کنم
که رفتار و گفتار و توقعات و انتظارات شما چه در راستای قناعت باشد و چه
اسراف، یقیناً خاطرات طرف مقابل شما را شکل خواهد داد و حتماً در آینده ی
زندگیتان، تأثیرگذار خواهد بود.
چقدر
زیباست که خانواده ی عروس بگویند هرچه نظر خود داماد باشد و خانواده ی
داماد بگویند هرچه عروسمان بخواهد! این یک مسابقه بر سر خوبی ها است و
حتماً اینگونه رفتار در شأن شماست، نه چانه زدن و معامله کردن!!
به خاطر داشته باشید در تمام طول روند خواستگاری آنچه می تواند به شما
بسیار کمک کند و در لحظات تردید و دو دلی شما را از بحران نجات دهد، مشاوره
ی مستمر با یک کارشناس مذهبی مطمئن است.
خوشبخت باشید
نویسنده: حجت الاسلام سید مصطفی هاشمی محجوب
جناب استاد هاشمی سپاس فراوان از راهنمایی شما؛ امید که با دعای شما توفیق عمل پیدا کنیم و به اون سطح از کمال که طبق فرمایش شما ذکر و یاد دائم پروردگاره و مستی مدام، برسیم انشاا...
"من بنده ی آن دَم أم که ساقی گوید/ یک جام دگر بنوش و من نتوانم"...
سپاس و التماس دعا
مؤید باشید