انگیزه های ارتباط با جنس مخالف
1) جبران کمبودهای عاطفی:
دختر خانمی به من مراجعه کرد و گفت من با پسری ارتباط دارم. وقتی دلیل این ارتباط را سؤال کردم، گفت: به خاطر عدم ارتباط عاطفی پدرم با من، و سپس اضافه کرد؛ البته دوستم نیز در خانه دچار کمبود محبت است، بنابراین ما دو نفر یکدیگر را خوب درک می کنیم.
این طرز تفکر چند ضرر دارد:
اول: اگر پسرها متوجه شوند شما دچار بحران محبت در خانه هستید، با اندک محبت های ظاهری شما را به خودشان جذب می کنند.
دوم: بعضی از پسرها که کمی از دیگران بهتر باشند تا این موضوع را بفهمند، می گویند فلانی عقده ای است!!
سوم: شما و او، هر دو دنبال محبت هستید و هر کدام انتظار دارید آن دیگری بیشتر محبت کند تا کمبود محبت وی جبران شود.
چهارم: اگر دو انسان که هر کدام کمبود محبت دارند، با هم ازدواج کنند، فرزندانی را به جامعه تحویل می دهند که بیشتر از والدینشان مشکل محبت دارند!
پنجم: مگر می شود به دلیل کمبود محبت، زندگی آینده ی خود را خراب کنید و با هر ناشناسی ارتباط برقرار کنید و حتی قول ازدواج به یکدیگر بدهید؟!!
2) کمبود اشتغالات فکری و جسمی مناسب:
بعضی از جوانان در پی کسب مقام اول در ورزش، خَلق بزرگ ترین اثر هنری، بهترین خواننده شدن، ساختن فیلم کوتاه،اخذ نمرات در امتحانات مدرسه یا دانشگاه، کسب کمالات اخلاقی و این که چه کنند آینده درخشانی داشته باشند و... هستند. این گروه، معمولاً برای انجام کارهای شخصی خودشان نیز، وقت کم می آورند و اگر از عشق و عاشقی با آنها حرفی بزنی خواهند گفت: برای بهترین، بزرگترین و اولین شدن، به دو بال نیاز دارم، یکی « به کارگیری دقیق عقل » و دیگری « وقت »، که عشق بازی هر دوی این بالها را می شکند.در نتیجه ذهن جوانی که نه اشتغالات فکری دارد و نه جسمش درگیر ورزش است، نوبت به عشق و هوس می رسد، که آن ها را به هر طریق که بخواهد، ارضا کند.
3) وعده و نیاز به ازدواج:
بسیاری از جوانان، به ویژه دختران، که امروزه از لحاظ تعداد، کمی بیشتر از پسران هستند، نگران آینده و ازدواجشان هستند. که این امر باعث می شود کمی عجولانه عمل کنند،البته اصل نگرانی برای ازدواج امری ضروری است؛ ولی این نوع انتخاب همسر که به صرف وعده ی ازدواج دادن به یکدیگر عاشق هم می شوند، درصد خطایی بسیار بالا دارد .
4) نیاز جنسی یا هوس بازی:
شکی نیست که جوانان در سنی خاص شهوت جنسی شان بیشتر می شود. نکته ی مهم، گذر از این بحران است. اگر جوانان بتوانند این مرحله را زیبا بگذرانند و قوه ی عقلانی را بر شهوانی غلبه دهند، آینده ی درخشانی دارند و گرنه بعضی در این مرحله ، آینده ی خودشان را با هوس بازی نابود می کنند.
5) گرفتار شدن در دام دیگران:
بعضی از جوانان – دختر یا پسر- بیکار و بی بند و بار، برای شاد کردن یا شرط بندی با اطرافیان اقدام به جذب جنس مخالف خود می کنند و طرف مقابل بی خبر از هرجا به خیال اینکه این شخص نسبت به او علاقه پیدا کرده، جذب او می شود.حتی جالب است این افراد از الفاظی استفاده می کنند که طرف مقابل را فلج فکری می کنند مثلاً من بی تو تنهاترین هستم، اگر تو به من جواب مثبت ندهی من می میرم و...!! و طرف مقابل غافل از این که در دام شخصی افتاده که به خاطر این ارتباط، در پی برنده شدن نسبت به شرطی است،چرا که به او گفته شده فلانی دل به کسی نمی دهد و نمی شود او را شکار کرد، اگر توانستی دلش را تصرف کنی، برنده هستی.
6) پناه بردن به جنس مخالف:
بعضی از جوانان با اندک مشکلاتی که در مسیر زندگی شان پیش می آید دنبال پناهگاهی می گردند و متأسفانه به جای این که به پناهگاه های محکم مانند خداوند، ائمه، والدین و برادر و خواهر روی آورند به خانه های عنکبوتی سست ولی زیبا پناه می برند و وقتی می فهمند در دام افتاده اند که دیگر دیرشده و نمی توانند خود را نجات دهند. آری درست است انسان در ابتدای ارتباط با جنس مخالف احساس آرامش می کند ولی باید توجه داشت که این مانند آرامش قبل از طوفان است.
7) توهم قدرت در پسر و جذابیت در دختر:
در اینکه پسران قدرت، و دختران جذابیت دارند، بحثی نیست. مشکل زمانی است که این ها در جهت منفی مصرف شود. مثلاً پسرها فکر کنند که اگر بتوانند با دختران ارتباط بیشتری برقرار کنند، صاحب قدرت بیشتری هستند یا اینکه به خاطر قدرت،دختران بیشتری باید به او جذب شوند. و دختران نیز فکر کنند به خاطر جذابیت، پسران بیشتری باید شیفته ی آن ها شوند و در این راه هر دو حاضرند هر عملی را انجام دهند. در حالی که قدرت پسران در ساختن زندگی مشترک آینده و داشتن شغل مناسب و درس خواندن بیشتر مشخص می شود و جذابیت دختران نیز هرچه کمتر در معرض دید قرار بگیرد، قیمتی تر خواهد بود.
8) اخاذی یا سر کیسه کردن:
یکی از جدیدترین علل ارتباط دختر و پسر، خالی کردن جیب طرف مقابل است.این موضوع را بسیاری از دختر و پسرها اعتراف کرده اند،به این نحو که در ارتباطاتشان به هر مناسبت از یکدیگر درخواست هدیه می کنند و هرکدام برای این که نسبت به دیگران کم نیاورد، سعی میکند ولو با قرض گرفتن این هدیه را تهیه کند. از همین قبیل است،پیشنهاد رفتن به رستوران،سینما و...
9) عدم ارتباط با خود و خداوند:
بعضی از جوانان با همه ی عالم ارتباط برقرار کرده اند و هنوز با خودشان ارتباط برقرار نکرده اند، یا به تعبیر دیگر همه ی گم شده ها را پیدا می کنند ولی خود در کوچه پس کوچه های دلشان گم شده و دنبال خودشان نمی گردند.
حضرت علی (ع) فرمود: تعجب می کنم از انسانی که اگر چیزی را گم کند، دنبالش می گردد، ولی خودش را مدت هاست گم کرده و دنبال خود نمی گردد.(غررالحکم،ح4658،ص233)
از این رو جوانان که ارزش خود و فلسفه ی وجودی شان را نمی دانند، دست به کاری می زنند که هم روح و هم جسمشان ضرر می بیند و هم خداوند را از خودشان ناراضی می کنند. این گروه بزرگترین حامی زندگی شان را که خداوند است، از دست می دهند. در مقابل جوانی که اول خودش، بعد خداوند و ائمه (علیهم السلام) را می شناسد، آنقدر مجذوب زیبایی آن ها می شود که دیگر به دنبال عشق های موقت و مجازی نمی رود.
10) کمبود اطلاعات دینی:
بعضی از جوانان فکر می کنند همه ی دین محدودیت است. لذا از مسائل دینی فاصله گرفته و به دنبال شادی ها و پیروی از هوس های خود می روند.در حالی که همه ی برنامه های اسلام مربوط به دنیای جوانان است و اگر جوانی دنبال آرامش و شادی در زندگی است، بهترین راه عمل به دستورات اسلام است. ما در دین اسلام ، مباحثی از قبیل زیبایی،تفریح،شادی،آرامش،ورزش،بهداشت و... را داریم که اگر جوان دلش را به تعالیم و برنامه های اسلامی بسپارد،هم دنیایش آباد و هم آخرتی پرثواب خواهد داشت.
نویسنده: حجت الاسلام علی اکبر اسکندری
باآرزوی بهترین ها....